پیامبر

عذاب جنّیان با آتشی از آسمان!

سلمان فارسی: در روزی بارانی محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم؛ صدایی بلند شد و به پیامبر گفت: السلام علیک یا رسول الله! رسول خدا سلام او را پاسخ داد و فرمود: کیستی؟ عرض کرد: عرفطة بن شمراخ، یکی افراد از بنی نجاح؛ فرمود: خدا تو را

ادامه مطلب»

دو پرنده‌ای که به یاری امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمدند

ام سلمه: علی علیه‌السلام به همراه بلال به دنبال ردّ پای رسول خدا رفتند؛ وقتی به کوه رسیدند ردّ پا قطع شد. در آن‌جا پیرمردی را دیدند که به عصا تکیه داده بود و عبایی بر شانه‌ داشت و ظاهرش شبیه چوپان‌ها بود. امام علی فرمود: ای بلال، بنشین تا

ادامه مطلب»

منظور از آیه شصت و چهارم سوره اسراء

ابن عباس: من و رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی بن أبی طالب علیه‌السلام در صحن کعبه بودیم که شخصی درشت‌اندام و شبیه فیل جلو آمد؛ رسول خدا آب دهان انداخت و فرمود: لعنت بر تو! امام علی عرض کرد: یا رسول الله، آن چیست؟ فرمود: او

ادامه مطلب»

نوروز، چه روزی است؟

امام صادق علیه‌السلام: نوروز همان روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه‌السلام را به درّه جن فرستاد و آن حضرت از آن‌ها عهد و پیمان گرفت.

ادامه مطلب»

عملیات نجات از کمین جن‌های کافر!

ابن عباس:وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله عازم جنگ با بنی‌المصطلق شد، قدری از راه دور شد و هنگام شب نزدیک به دره‌ای پر فراز و نشیب فرود آمد؛ نیمه شب شد و جبرئیل بر او نازل شد تا آن حضرت را باخبر کند که طایفه‌ای از کفّار

ادامه مطلب»

مهلت به ابلیس تا زمان مشخص

جابر بن عبدالله انصاری: به همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله در «منی» بودیم که نگاه‌مان به مردی افتاد که متضرّعانه به رکوع و سجده می‌رفت. عرض کردیم: یا رسول الله، چه نماز خوبی می‌خواند! فرمود: او همانی است که پدرتان را از بهشت بیرون کرد! علی علیه

ادامه مطلب»

تعهد پیامبر(ص) از ابلیس

عبدالله بن عباس: رسول خدا صلی الله علیه و آله ماری را دید که شبیه شتر بود. علی علیه السّلام خواست آن را با عصایش بزند که پیامبر به او فرمود: او ابلیس است و من از او تعهدهایی گرفته‌ام؛ هر کس کینه‌ی تو را در دل داشته باشد ابلیس

ادامه مطلب»

ابلیس را بکشم؟!

سعد بن أبی وقّاص: در صحن کعبه همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم که از سمت رکن یمانی موجودی بزرگ شبیه به یک فیل بسیار تنومند به سوی ما آمد؛ رسول خدا آب دهان به طرفش انداخت و فرمود: خوار و ذلیل شدی! امیرالمؤمنین علیه السّلام برخاست

ادامه مطلب»

تأخیر امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بازگشت از زیرِ زمین!

ابوسعید خدری: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و گروهی از اصحاب در «أبطح» نشسته بودند؛ پیامبر اسلام مشغول سخن گفتن برای ما بود، ناگهان گردبادی بلند شد و گرد و غبار به راه انداخت و نزدیک ایشان شد. شخصی که در آن بود به حضرت سلام کرد

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات