جابر بن عبدالله انصاری: به همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله در «منی» بودیم که نگاهمان به مردی افتاد که متضرّعانه به رکوع و سجده میرفت. عرض کردیم: یا رسول الله، چه نماز خوبی میخواند! فرمود: او همانی است که پدرتان را از بهشت بیرون کرد! علی علیه السّلام سراغ او رفت و چنان تکانش داد که دندههای چپ او در دندههای راستش و دندههای راست او در دندههای چپش فرو رفتند؛ سپس فرمود: إن شاء الله تو را خواهم کشت! گفت: تا زمانی که مهلت مشخصی را که خداوند برای من مشخص کرده تمام نشود، نمیتوانی این کار را انجام دهی! چرا قصد کشتن مرا داری؟ به خدا سوگند هر کسی کینهی تو را در دل داشته باشد، نطفهی من قبل از نطفه پدرش در رحم مادرش جای گرفته است و در اموال و فرزندان دشمنانت شریک بودهام و این مصداق آیه «وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلاد» {و با آنها در اموال و فرزندانشان شریک باش} (اسراء/64) است.