نفرین

مواظب باش که پیمان نشکنی!

امام صادق علیه‌السلام: وقتی سخنرانی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در  غدیر تمام شد، در بین مردم، مردی زیبارو، خوش‌منظر و خوشبو را دید که می‌گفت: به خدا قسم هرگز این چنین روزی ندیده بودم. چه پیمان محکمی را برای ولایت پسرعمویش مورد تأکید قرار می‌دهد! چنان عهد و بیعت محکمی برای

ادامه مطلب»

هیچ وقت ایمان نیاورد

امام باقر علیه‌السلام: [پس از اعلام ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام توسط پیامبر صلی الله علیه وآله در غدیر،] معاویه بلند شد، با غرور  و خشم از مجلس بیرون رفت، در حالی که دست راستش در دست ابوموسی اشعری و دست چپش در دست مغیرة بن شعبه بود و در همان حال

ادامه مطلب»

پوست بین چشم و ابرو

رسول خدا صلی الله علیه و آله: آتش بر کسی که به من ایمان آورده و علی را دوست داشته و ولایتش را پذیرفته، حرام شده است، و خدا لعنت کند آنکه با علی جدل کند و از وی دوری گزیند. جایگاه علی نزد من به پوست میان چشم و

ادامه مطلب»

مأموران نفرین بر دشمن علی(ع)

رسول خدا صلی الله علیه و آله: خداوند مخلوقاتی آفریده که نه از جنس جن هستند و نه از جنس اِنس که دشمنان علی علیه السّلام را لعن می‌فرستند. عرض شد: یا رسول الله، اینان چه کسانی هستند؟ فرمود: پرندگانی هستند که صبح‌ها بالای درختان ندا می‌دهند: لعنت خدا بر

ادامه مطلب»

نفرین پیامبر(ص) شامل چه کسانی می‌شود؟!

رسول خدا صلی الله علیه و آله: ای مردم، علی را دوست بدارید که گوشت او گوشت من است و خون او خونِ من! خدا لعنت کند اقوامی از اُمّت مرا که عهد و پیمان مرا در مورد او تباه کرده، وصیّت مرا نسبت به او به فراموشی سپرده باشند،

ادامه مطلب»

سلونی قبل أن تفقدونی…

امیرالمؤمنین علیه السلام: از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا از دست دهید. مردی گفت: به من بگو در سر و ریش من چند تار مو وجود دارد؟! علی علیه السلام فرمود: در هر تار موی سرت فرشته‌ای است که تو را لعن می‌کند، و در هر تار ریشت

ادامه مطلب»

خدا مالک اشتر را رحمت کند

ابن ابی الحدید: علی علیه‌السلام بعد از وفات مالک اشتر فرمود: خداوند مالک را رحمت کند. او برای من آن‌‌گونه بود که من برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم. هنگامی که علی علیه‌السلام پنج نفر یعنی معاویه، عمرو بن عاص، ابواعور سلمی، حبیب بن مسلمه و بُسر

ادامه مطلب»

به خدا تو مرا دوست نداری و من هم تو را دوست ندارم

امام محمد باقر علیه السلام: روزی در حالی که امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد نشسته بود و اصحابش گرد او بودند، مردی از شیعیانش آمد و گفت: خدا می‌داند که من پنهانی به محبت تو اقرار می‌کنم همان طور که آشکارا به محبت تو اقرار می‌کنم. و تو را پنهانی

ادامه مطلب»

خدایا عقلش را بگیر

وقتی خبر آن چه بسر بن أرطاة در یمن انجام داده بود به امیرالمؤمنین علیه‌السلام رسید، فرمود: خدایا، بُسر دین خود را به دنیایش فروخته است، پس عقلش را از او بگیر. بسر زنده ماند تا این که دیوانه شد، به صورتی که شمشیری از چوب داشت و با آن

ادامه مطلب»

ای لَفتی، درست وضو بگیر!

علی علیه السلام حسن بصری را دید که در نهری وضو می‌گرفت، به او فرمود: ای لَفتی، طهارتت را کامل کن! حسن در پاسخ گفت: دیروز مردانی را که کشتی که وضوی کاملی می‌گرفتند! ایشان فرمود: تو برای آنان اندوهگینی؟ گفت: بله. ایشان هم فرمود: خداوند اندوهت را طولانی‌تر کند!

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات