فضیلت‌خوانی

به نامی که رسول خدا(ص) تو را با آن نامیده برگرد

از معجزات امیرالمؤمنین علیه‌السلام این است که میثم تمار برده زنی از بنی اسد بود. حضرت او را خرید و آزاد کرد و فرمود: اسمت چیست؟ گفت: سالم. فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من خبر داد که نامی که پدرت برایت گذاشته است در عجم میثم

ادامه مطلب»

از چهره‌اش به درونش پی بردم

امام محمد باقر علیه السلام: در حالی که امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه بود، زنی آمد و علیه شوهرش یاری خواست. علی علیه السلام در قضاوت حق را به شوهر داد و  زن خشمگین شد. گفت: به خدا که قضاوتت به حق و با مساوات نبود، در میان مردم

ادامه مطلب»

معرفی امیرالمؤمنین علیه‌السلام توسط قنبر

از قنبر سؤال شد: مولای تو کیست؟ گفت: مولای من کسی است که با دو شمشیر و نیزه ضربه زد و به سوی دو قبله نماز خواند و دوبار هجرت کرد و لحظه ای به خداوند کفر نورزید، من خدمتگزار بنده صالح مؤمنان، وارث پیامبران و برترین جانشینان و بزرگ

ادامه مطلب»

به خدا تو مرا دوست نداری و من هم تو را دوست ندارم

امام محمد باقر علیه السلام: روزی در حالی که امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد نشسته بود و اصحابش گرد او بودند، مردی از شیعیانش آمد و گفت: خدا می‌داند که من پنهانی به محبت تو اقرار می‌کنم همان طور که آشکارا به محبت تو اقرار می‌کنم. و تو را پنهانی

ادامه مطلب»

اگر گوشهایم آن را از رسول خدا(ص) نشنیده باشد، کر شوند

أبومسلم گفت: به همراه حسن بصری و أنس بن مالک خارج شده تا به درب منزل ام سلمه رسیدیم، أنس جلوی در نشست و من با حسن بصری داخل منزل شدم. آنگاه از حسن بصری شنیدم که میگفت: سلام بر تو ای مادر، رحمت خداوند نصیب تو باد. ام سلمه

ادامه مطلب»

ازدواج خوله حنفیه با امیرالمؤمنین علیه‌السلام

وقتی ابوبکر بر مسند قدرت نشست، خالد بن ولید را نزد بنی حَنیفه فرستاد تا زکات اموالشان را بگیرد. بنی حنیفه به خالد گفتند: رسول الله صلی الله علیه و آله هر سال مردی را می‌فرستاد که صدقات ما را از ثروتمندانمان می‌گرفت و میان فقیران خودمان تقسیم می‌کرد، تو

ادامه مطلب»

پناه بر خدا از اینکه با علی(ع) دشمنی کنم

سلیم بن قیس: من سعد بن ابی وقاص را دیدم و گفتم: من از علی علیه‌السلام شنیدم که فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: از فتنه شیطان و از فتنه سعد دوری کنید، او به باطل ساختن حق و رسوایی اهل حقیقت دعوت

ادامه مطلب»

سؤالات رئیس کلیسا از امیرالمؤمنین علیه‌السلام

سلمان فارسی: شخصی به نام جاثلیق که رئیس کلیسایی بود، همراه تعدادی از نصرانی‌ها نزد ابوبکر آمد و در مورد مسائلی سؤال کرد که ابوبکر از پاسخ عاجز شد. عمر گفت: ای نصرانی، دست از این لجاجت بردار وگرنه خونت را مباح می‌شماریم! رئیس کلیسا گفت: ای فلانی، با کسی

ادامه مطلب»

چرا فقط لباس خشن و غذای سفت؟

ابن ابی الحدید: تیری به پیشانی ربیع بن زیاد حارثی برخورد کرد که هر سال باعث می شد که بینایی او کمتر شود. علی علیه‌السلام به عیادتش رفت و فرمود: ای ابا عبدالرحمن خود را چگونه می‌بینی؟ گفت: ای امیرالمؤمنین اینگونه می‌بینم که اگر اعتقادم جز با از دست رفتن

ادامه مطلب»

پیشگویی امیرالمؤمنین علیه‌السلام درباره خلفای بنی‌عباس

امیرالمؤمنین علیه السلام  در یکی از خطبه‌های خود فرمود: وای بر این امت از مردانِ درخت ملعونه که پروردگارتان آن را ذکر کرده است. ابتدایشان سرسبز و انتهایشان شکافته و خرد شده است(1). بعد از آنان، امر ولایت امّت محمد(ص) را، مردانی بر عهده می‌گیرند که اولین آن‌ها مهربان‌ترینشان، دومی

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات