فضیلت‌خوانی

مژده‌ای که منجر به سجده شکر شد!

ربیع بن یونس: از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم: سرورم، داستان سجده شکری که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به جا آورد، چه بود و برای چه بود؟ فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله، علی علیه‌السلام را به مأموریتی فرستاد و او پس از رنج زیاد، بسیار خوب از عهده کار برآمد.

ادامه مطلب»

می‌خواهم آشکارا بگویی!

عبدالله بن ابی اوفی: وقتی خیبر فتح شد، به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کردند: در خیبر راهبی زندگی می‌کند که بیش از صد سال عمر دارد و عالم به تورات است. او را به حضور پیامبر اکرم آوردند؛ رسول خدا به او فرمود: به من راست

ادامه مطلب»

وصیتی به نجیبِ اهل بیت

امام صادق علیه‌السلام: خدای عزّوجل قبل از رسیدن زمان رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله نامه‌ای سر به مُهر بر او نازل کرد و فرمود: ای محمّد، این نامه وصیّت تو به نجیب اهل بیت توست! فرمود: ای جبرئیل، نجیب اهل بیت من کیست؟ گفت: علی بن ابی طالب

ادامه مطلب»

این آیه درباره ابوفصیل است

‌امام صادق علیه‌السلام درباره شأن نزول آیه «وَ إذا مَسَّ‌ الْإنْسانَ‌ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ‌ مُنيباً إلَيْهِ‌ ثُمَّ‌ إذا خَوَّلَهُ‌ نِعْمَةً مِنْهُ‌ نَسيَ‌ ما کانَ‌ يَدْعوا إلَيْهِ‌ مِنْ‌ قَبْلُ‌ وَ جَعَلَ‌ لِلَّهِ‌ أنْداداً لِيُضِلَّ‌ عَنْ‌ سَبيلِهِ‌ قُلْ‌ تَمَتَّعْ‌ بِکُفْرِکَ‌ قَليلاً إنَّکَ‌ مِنْ‌ أصْحابِ‌ النّارِ»{هنگامی که زیانی به انسان برسد، پروردگار خود

ادامه مطلب»

کسی حق ندارد برهنه طواف کعبه کند!

‌امام صادق علیه‌السلام: رسول خدا صلی الله علیه و آله، ابوبکر را به همراه آیه برائت به مکه فرستاد تا آن را در مراسم حج بر مردم تلاوت کند. پس جبرئیل نازل گشته و گفت: کسی جز علی علیه‌السلام نمی‌تواند آیات برائت را به جای تو ابلاغ کند. پس رسول

ادامه مطلب»

انگار که دهانش پر از سنگ شده باشد!

روزی پیامبر صلی الله علیه و آله  به صحابه خود فرمود: کدام یک از شما تمام عمر را روزه می‌گیرد و شب‌ها را به احیا می‌گذراند و قرآن را ختم می‌کند؟ سلمان عرض کرد: من، یا رسول الله. آنگاه یکی از حاضران به خشم آمد و گفت: سلمان مردی از

ادامه مطلب»

درخواست مرد فقیر از پیامبر(ص)

جابر بن عبدالله انصاری: در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که یک عرب پریشان حال و ژولیده احوال بر ما وارد گشت که جامه‌های کهنه و پاره بر تن داشت و فقر از رخسارش می‌بارید. وقتی وارد شد و سلام داد، این ابیات را خواند:

ادامه مطلب»

نه همراه تو هستم و نه علیه تو

هرثمه بن سُلَیم: همراه علی علیه السلام به سمت صفین حرکت کردیم. وقتی به کربلا رسید، نماز را با ما خواند. بعد از سلام نماز، با دستش از خاک کربلا برداشت و بویید و فرمود: وای بر تو ای خاک! از تو گروهی محشور می‌شوند که بدون حساب وارد بهشت

ادامه مطلب»

چرا من باید برایش در را باز کنم؟!

عبدالله بن مسعود: رسول خدا صلی الله علیه و آله از خانه زینب دخت جحش بیرون آمد تا اینکه به خانه اُمّ سلمه آمد. شخصی آمد و در زد. پیامبر فرمود: ای اُمّ سلمه، برخیز و در را برای وی باز کن. عرض کرد: یا رسول الله، این کیست که

ادامه مطلب»

کر و کور شوم اگر دروغ بگویم

عبدالله بن عباس در حالی که بر لبه چاه زمزم نشسته بود، از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت نقل می‌کرد. مردی با چهره‌ای پیچیده با عمامه وارد شد. هر چه ابن عباس «قال رسول الله» می‌گفت و روایتی نقل می کرد، آن مرد هم «قال رسول الله»

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات