فضیلت‌خوانی

وقتی خدا از ابوبکر یاد کرد، تو کجا بودی؟!

ابن کوّاء به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: وقتی خدا از ابوبکر یاد کرده و فرموده: «ثانیَ اثْنَینِ إذْ هُما فِی الْغارِ إذْ یَقولُ لِصاحِبِه لا تَحْزَنْ إنَّ اللَّهَ مَعَنا»{او نفر دوم از دو تن بود، آن گاه که در غار [ثور] بودند، وقتی به همراه خود می‌گفت: «ناراحت نباش که

ادامه مطلب»

خدا بین شما داوری می‌کند

ابن عباس: شیبه بن عبدالدار و عباس بن عبدالمطّلب با هم‌دیگر فخرفروشی می‌کردند. شیبه گفت: کلیدهای کعبه در دست ماست، هر وقت اراده کنیم درهای آن را باز می‌کنیم یا می‌بندیم، به همین خاطر، بعد از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بهترین مردم هستیم! عباس هم گفت: مقام آب‌رسانی به حاجیان و

ادامه مطلب»

ببینید قلبتان به چه کسی مایل است

جابر بن عبدالله انصاری: مردمی از اهل یمن به حضور رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسیدند و گفتند: یا رسول الله، جانشین تو کیست؟ ایشان فرمود: همان کسی است که خدا دستور داده به او متوسل شوید و فرموده: «وَاعْتَصِمواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعًا وَ لا تَفَرَّقوا»{همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و

ادامه مطلب»

از «والدین» نافرمانی نکنید

اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین علیه‌السلام درباره مفهوم آیات «أنِ اشْکُرلی وَ لِوالِدَیْکَ إلَیَّ الْمَصیرُ * وَ إن جاهَداکَ عَلی أن تُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِه عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْروفًا وَاتَّبِعْ سَبیلَ مَنْ أنابَ إلَیَّ ثُمَّ إلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِما کُنتُمْ تَعْمَلونَ»{شکرگزارِ من و والدینت

ادامه مطلب»

لعنت بر فرزندی که از فرمان والدین سرپیچی کند

انس بن مالک: پیش علی بن ابی طالب علیه‌السلام بودم، در همان ماهی که ضربت خورد. فرزندش حسن علیه‌السلام را صدا کرد و فرمود: ابامحمّد، منبر برو و حمد و سپاس خدا را بسیار بگو و از جدّت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به بهترین وجه یاد کن و بگو: خدا لعنت

ادامه مطلب»

چرا امیرالمؤمنین(ع) از حق خود گذشت؟!

جابر بن عبدالله انصاری: به امام باقر علیه‌السلام عرض کردم: ای پسر رسول خدا(ص)، گروهی معتقدند که خدای تبارک و تعالی امامت را در نسل حسن(ع) و حسین(ع) قرار داده است. ایشان پاسخ داد: به خدا قسم دروغ گفتند! مگر نشنیده‌اند که خدای متعال فرموده است: «وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقیَةً

ادامه مطلب»

داغ بهترین پدر دنیا را دیده‌ام

محمود بن لَبید: وقتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رحلت کرد، فاطمه علیهاسلام همیشه بر سر قبور شهدا می‌رفت و بر سر قبر حمزه(ع) گریه می‌کرد. روزی، سر قبر حمزه(ع) رفتم و او را آنجا در حال گریه دیدم. صبر کردم تا آرام گرفت، بعد نزدیک رفتم و سلام دادم و گفتم:

ادامه مطلب»

با این حساب، همه مردم هلاک شده‌اند!

شدّاد بن اوس: وقتی جنگ جمل اتفاق افتاد، با خودم گفتم: نه با علی(ع) می‌مانم و نه ضد او. نصف روز را نجنگیدم. شب شد و خدا در دلم انداخت که همراه علی(ع) شوم. به همراه او جنگیدم تا کار به پایان رسید. بعد عازم مدینه شدم و پیش اُمّ

ادامه مطلب»

علت بارش باران

حذیفة بن یمان: روزی بعد از اقامه نماز با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، به ما فرمود: ای یاران من، شما را به ترس از خدا و عمل به فرمانش سفارش می‌کنم، زیرا هرکس به آن عمل کند رستگار، بهره‌مند و پیروز می‌شود و هر کس ترکش کند پشیمان خواهد شد. پس،

ادامه مطلب»

راحتم کن که همه دوستانم را بردی

عمّار بن یاسر: در یکی از جنگ‌های رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله همراه ایشان بودم. علی علیه‌السلام پرچم‌داران سپاه دشمن را کشت و جمع آنان را از هم پاشید و عمروبن عبدالله جمحی و شیبة بن نافع را هم به قتل رساند. پیش رسول خدا(ص) آمدم و گفتم: یا رسول الله، واقعا

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات