جابر انصاری: علی علیه السلام را گم کردم و چند روز او را در مدینه ندیدم، دلم برای او تنگ شد و نزد اُم سلمة مخزومیّه رفتم و جلوی در خانه او ایستادم. او از خانه بیرون آمد و به او گفتم: من آقایم امیر مومنان را گم کرده‌ام و چند روز است که او را در مدینه ندیده‌ام و بسیار مشتاقم تا با او دیدار کنم. نزد شما آمدم تا بپرسم امیرالمؤمنین علیه‌السلام چه می‌کند؟ گفت: ای جابر، علی در سفر است. گفتم: در کدام سفر؟ گفت: علی سه روز است که در «برحات» است. گفتم: در کدام برحات است؟ سپس در را بست و گفت: ای جابر، گمان می‌کردم بیش از این‌ها می‌دانی! به مسجد النبی برو که علی علیه‌السلام را آنجا خواهی دید.

به مسجد آمدم و نوری را در حال سجده و ابری از نور دیدم ولی علی علیه‌السلام را ندیدم، با خود گفتم: اُمّ سلمة مرا فریب داد. اندکی صبر کردم و ناگهان ابر پایین آمد و شکافته شد و امیرالمؤمنین در حالی که شمشیری در دست داشت که از آن خون می‌چکید، پیاده شد. آن نورِ سجده کننده به سوی او رفت و او را در آغوش کشید و پیشانی او را بوسید و گفت: شکر مخصوص خداوندی است که تو را بر دشمنانت پیروز کرد و به دست تو پیروزی را رقم زد. آیا از من درخواستی داری؟ گفت: درخواست من این است که به فرشتگان آسمان از جانب من سلام برسانی و آنان را به این پیروزی بشارت دهی.

آن نور بر آن ابر سوار شد و پرواز کرد. بعد از آن به سوی آن حضرت برخاستم و عرض کردم: یا امیرالمؤمنین، چند روزی شما را در مدینه ندیدم و مشتاق دیدارتان بودم و نزد اُمّ سلمة مخزومیّه رفتم تا از طریق او شما را پیدا کنم؛ بنابراین جلوی در خانه ایستادم و او بیرون آمد و گفت: ای جابر! برو به مسجد، چرا که امیرالمؤمنین را خواهی دید. به مسجد آمدم و با نوری در حال سجده و ابری از نور مواجه شدم و شما را ندیدم. مدتی صبر کردم تا ابر پایین آمد و شکافت و تو از آن پایین آمدی. یا امیرالمؤمنین کجا بودی؟ علی علیه السلام فرمود: ای جابر من سه روز در برحات بودم. گفتم: در برحات چه کار می‌کردید؟ به من فرمود: ای جابر! مگر نمی‌دانی ولایت من بر ساکنان آسمان‌ها و زمینیان عرضه شد و گروهی از جن ولایت من را نپذیرفت. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله مرا با این شمشیر فرستاد و وقتی به جنیّان رسیدم سه گروه شدند، یک گروه به آسمان پرواز کردند و خود را از دید من پنهان کردند، گروهی به من ایمان آوردند که آیه اول سوره جن درباره آنان نازل گردید و گروه دیگری منکر حقّ من شدند و از این رو با این شمشیر، با آن‌ها به جنگ پرداختم و تا آخرین نفر آن‌ها را به قتل رساندم. عرض کردم: نوری که در حال سجده بود چه کسی بود؟ فرمود: بزرگوارترین فرشته نزد خدا، موکّل بر حجاب‌ها که خداوند متعال او را موکّل بر من کرده، او روزهای جمعه اخبار آسمان‌ها و سلام فرشتگان را به من می‌رساند.

متن عربی

عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِی: افْتَقَدْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ(ع) وَ لَمْ أَرَهُ بِالْمَدِینَةِ أَیاماً فَغَلَبَنِی الشَّوْقُ فَجِئْتُ فَأَتَیتُ أُمَّ سَلَمَةَ الْمَخْزُومِیةَ فَوَقَفْتُ بِالْبَابِ فَخَرَجَتْ وَ هِی تَقُولُ مَنْ بِالْبَابِ فَقُلْتُ أَنَا جَابِرُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ فَقَالَتْ مَا حَاجَتُک یا أَخَا الْأَنْصَارِی فَقُلْتُ إِنِّی فَقَدْتُ‏ سَیدِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(ع) لَمْ أَرَهُ بِالْمَدِینَةِ مُذْ أَیامٍ فَغَلَبَنِی الشَّوْقُ إِلَیهِ أَتَیتُک لِأَسْأَلَک مَا فَعَلَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ(ع) فَقَالَتْ یا جَابِرُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فِی السَّفَرِ فَقُلْتُ فِی أَی‏ سَفَرٍ فَقَالَتْ یا جَابِرُ عَلِی فِی برحات‏ مُنْذُ ثَلَاثٍ فَقُلْتُ فِی أَی برحات فَأَجَافَتِ الْبَابَ‏ دُونِی فَقَالَتْ یا جَابِرُ ظَنَنْتُک أَعْلَمَ مِمَّا أَنْتَ‏ صِرْ إِلَى مَسْجِدِ النَّبِی(ص) فَإِنَّک سَتَرَى عَلِیاً فَأَتَیتُ الْمَسْجِدَ فَإِذَا أَنَا بِسَاجِدٍ مِنْ نُورٍ وَ سَحَابٍ مِنْ نُورٍ وَ لَا أَرَى عَلِیاً فَقُلْتُ یا عَجَباً غَرَّتْنِی أُمُّ سَلَمَةَ فَتَلَبَّثْتُ قَلِیلًا إِذْ تَطَامَنَ السَّحَابُ وَ انْشَقَّتْ وَ نَزَلَ مِنْهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) وَ فِی کفِّهِ سَیفٌ یقْطُرُ دَماً فَقَامَ إِلَیهِ السَّاجِدُ فَضَمَّهُ إِلَیهِ وَ قَبَّلَ بَینَ عَینَیهِ وَ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِی نَصَرَک عَلَى أَعْدَائِک وَ فَتَحَ عَلَى یدِک‏ لَک إِلَی حَاجَةٌ قَالَ حَاجَتِی إِلَیک أَنْ تَقْرَأَ مَلَائِکةَ السَّمَاوَاتِ مِنِّی السَّلَامَ وَ تُبَشِّرُهُمْ بِالنَّصْرِ ثُمَّ رَکبَ السَّحَابَ فَطَارَ فَقُمْتُ إِلَیهِ وَ قُلْتُ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَمْ أَرَک بِالْمَدِینَةِ أَیاماً فَغَلَبَنِی الشَّوْقُ إِلَیک فَأَتَیتُ أُمَّ سَلَمَةَ الْمَخْزُومِیةَ لِأَسْأَلَهَا عَنْک فَوَقَفْتُ بِالْبَابِ فَخَرَجَتْ تَقُولُ‏ مَنْ بِالْبَابِ فَقُلْتُ أَنَا جَابِرٌ فَقَالَتْ مَا حَاجَتُک یا أَخَا الْأَنْصَارِ فَقُلْتُ إِنِّی فَقَدْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(ع) وَ لَمْ أَرَهُ بِالْمَدِینَةِ فَأَتَیتُک لِأَسْأَلَک مَا فَعَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَتْ یا جَابِرُ اذْهَبْ إِلَى الْمَسْجِدِ سَتَرَاهُ‏ فَأَتَیتُ الْمَسْجِدَ فَإِذَا أَنَا بِسَاجِدٍ مِنْ نُورٍ وَ سَحَابٍ مِنْ نُورٍ وَ لَا أَرَاک فَلَبِثْتُ قَلِیلًا إِذْ تَطَامَنَ السَّحَابُ وَ انْشَقَّتْ وَ نَزَلَتْ وَ فِی یدِک سَیفٌ یقْطُرُ دَماً فَأَینَ کنْتَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ یا جَابِرُ کنْتُ فِی برحات مُنْذُ ثَلَاثٍ فَقُلْتُ وَ أَیشٍ‏ صَنَعْتَ فِی برحات فَقَالَ لِی یا جَابِرُ مَا أَغْفَلَک أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ وَلَایتِی عُرِضَتْ عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِیهَا وَ أَهْلِ الْأَرَضِینَ وَ مَنْ فِیهَا فَأَبَتْ طَائِفَةٌ مِنَ الْجِنِّ وَلَایتِی فَبَعَثَنِی حَبِیبِی مُحَمَّدٌ بِهَذَا السَّیفِ فَلَمَّا وَرَدَتِ الْجِنُّ افْتَرَقَتِ الْجِنُّ ثَلَاثَ‏ فِرَقٍ فِرْقَةً طَارَتْ بِالْهَوَاءِ فَاحْتَجَبَتْ مِنِّی وَ فِرْقَةٌ آمَنَتْ بِی وَ هِی الْفُرْقَةُ الَّتِی نُزِّلَ‏ فِیهَا الْآیةُ مِنْ‏ قُلْ أُوحِی‏ وَ فِرْقَةٌ جَحَدَتْنِی حَقِّی فَجَادَلْتُهَا بِهَذَا السَّیفِ سَیفِ حَبِیبِی مُحَمَّدٍ حَتَّى قَتَلْتُهَا عَنْ آخِرِهَا فَقُلْتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَمَنْ کانَ السَّاجِدَ قَالَ أَکرَمُ الْمَلَائِکةِ عَلَى اللَّهِ صَاحِبُ الْحُجُبِ وَکلَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِی إِذَا کانَ أَیامُ الْجُمُعَةِ یأْتِینِی بِأَخْبَارِ السَّمَاوَاتِ وَ السَّلَامِ مِنَ الْمَلَائِکةِ وَ یأْخُذُ السَّلَامَ مِنْ مَلَائِکةِ السَّمَاوَاتِ إِلَی‏.

منابع
image_pdf
بحارالانوار/13/147/39
تفسیر فرات الکوفی/666/509
0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x

دسترسی سریع

دسته بندی روایات