عایشه: روزی رسول خدا، علی علیهالسلام را در دنبال کاری فرستاد. هنگام بازگشت علی، پیامبر در خانه من بود و وقتی علی علیهالسلام از درِ خانه وارد شد، پیامبر صلی الله علیه و آله بلند شد و از او در وسط خانه استقبال کرد و در آغوشش گرفت. ابری آنان را فرا گرفت به طوری که از دید من پنهان شدند. سپس آن ابر رفت و بعد از آن، در دست رسول خدا خوشه انگور سفیدی دیدم که در حال خوردن آن بود و به علی نیز میداد. گفتم: ای پیامبر خدا، خودت میخوری و به علی نیز میدهی ولی به من نمیدهی! فرمود: این انگور از میوههای بهشتی است که فقط نبی یا جانشین نبی در دنیا باید از آن بخورد.