ورود به بهشت بدون محاسبه
رسول خدا صلی الله علیه و آله: یا علی، تو تقسیمکنندهی جهنم هستی و قطعا درِ بهشت را خواهی زد و بدون محاسبهی اعمال وارد آن میشوی!
رسول خدا صلی الله علیه و آله: یا علی، تو تقسیمکنندهی جهنم هستی و قطعا درِ بهشت را خواهی زد و بدون محاسبهی اعمال وارد آن میشوی!
رسول خدا صلی الله علیه و آله: ای علی، وقتی روز قیامت شود تو را سوار بر محملی از نور و در حالی که تاجی با چهار کنگره بر سر داری و روی آن نوشته شده است «لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله»، میآورند و کلیدهای
سلمان فارسی: در روزی بارانی محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم؛ صدایی بلند شد و به پیامبر گفت: السلام علیک یا رسول الله! رسول خدا سلام او را پاسخ داد و فرمود: کیستی؟ عرض کرد: عرفطة بن شمراخ، یکی افراد از بنی نجاح؛ فرمود: خدا تو را
ام سلمه: علی علیهالسلام به همراه بلال به دنبال ردّ پای رسول خدا رفتند؛ وقتی به کوه رسیدند ردّ پا قطع شد. در آنجا پیرمردی را دیدند که به عصا تکیه داده بود و عبایی بر شانه داشت و ظاهرش شبیه چوپانها بود. امام علی فرمود: ای بلال، بنشین تا
ابن عباس: من و رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی بن أبی طالب علیهالسلام در صحن کعبه بودیم که شخصی درشتاندام و شبیه فیل جلو آمد؛ رسول خدا آب دهان انداخت و فرمود: لعنت بر تو! امام علی عرض کرد: یا رسول الله، آن چیست؟ فرمود: او
امام باقر علیهالسلام: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: یا علی، به درّهی جنها برو. آن حضرت وارد درّه شد و در آن گشتی زد ولی کسی را ندید، تا اینکه به ورودی آن رسید و در آنجا پیرمردی را دید و به او گفت: اینجا چه میکنی؟
امام صادق علیهالسلام: نوروز همان روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیهالسلام را به درّه جن فرستاد و آن حضرت از آنها عهد و پیمان گرفت.
ابن عباس:وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله عازم جنگ با بنیالمصطلق شد، قدری از راه دور شد و هنگام شب نزدیک به درهای پر فراز و نشیب فرود آمد؛ نیمه شب شد و جبرئیل بر او نازل شد تا آن حضرت را باخبر کند که طایفهای از کفّار
جابر بن عبدالله انصاری: به همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله در «منی» بودیم که نگاهمان به مردی افتاد که متضرّعانه به رکوع و سجده میرفت. عرض کردیم: یا رسول الله، چه نماز خوبی میخواند! فرمود: او همانی است که پدرتان را از بهشت بیرون کرد! علی علیه
عبدالله بن عباس: رسول خدا صلی الله علیه و آله ماری را دید که شبیه شتر بود. علی علیه السّلام خواست آن را با عصایش بزند که پیامبر به او فرمود: او ابلیس است و من از او تعهدهایی گرفتهام؛ هر کس کینهی تو را در دل داشته باشد ابلیس