شهادتین

فقط ما چهار نفر سواره هستیم

ابن عباس و امام رضا علیه‌السلام: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: در قیامت فقط ما چهار نفر سواره هستیم: من سوار بر براق که همان «دابّةالله» می‌باشد هستم؛ برادرم صالح سوار بر همان «ناقةالله» است که پی شده بود؛ حمزه سوار بر ناقه‌ی من به نام «العضباء»

ادامه مطلب»

نوشته‌ی روی «لواء الحمد» چیست؟

انس بن مالک: رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره آیه «مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیر مِّنها وَ هُم مِّن فَزَعٍ یَوْمَئذٍ ءَامِنُون» {هر کس نیکی آورد، پاداشی بهتر از آن خواهد داشت، و آنان از هراس آن روز ایمنند.} (نمل/89) به من فرمود: ای انس، در روز قیامت

ادامه مطلب»

ویژگی‌های «لواء الحمد»

احمد بن حنبل: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: همه‌ی آدمیان در روز قیامت زیر سایه‌ی پرچم من قرار می‌گیرند که طول آن بالغ بر هزار سال راه است؛ جنس عمود آن پرچم یاقوت سرخ، میله‌ی آن نقره‌ای شفاف، دسته‌اش گوهری سبز است و چهار رشته از درّ دارد

ادامه مطلب»

باید از علی(ع) اجازه گرفت

ابوسعید خدری: رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمود: وقتی روز قیامت شود خداوند به دو فرشته فرمان می‌دهد که روی پل صراط بنشینند و کسی از آن عبور نخواهد کرد مگر از علی بن أبی طالب علیه‌السلام مجوّز داشته باشد و هر کس بخواهد بدون اجازه آن حضرت

ادامه مطلب»

«کرسی کرامت» در روز قیامت

رسول خدا صلی الله علیه و آله: ای علی، وقتی روز قیامت شود تو را سوار بر محملی از نور و در حالی که تاجی با چهار کنگره بر سر داری و روی آن نوشته شده است «لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله»، می‌آورند و کلیدهای

ادامه مطلب»

دزدی از مرد یهودی توسط جنیان

ابی اسحاق سبیعی: وارد مسجد جامع کوفه شدم و پیرمردی با سر و صورت سفید را دیدم که او را نمی‌شناختم؛ به ستونی تکیه داده بود و گریه می‌کرد و اشک‌هایش روی گونه‌هایش جاری بودند! به او گفتم: ای شیخ، چرا گریه می‌کنی؟ گفت: بیش از صد سال از عمر

ادامه مطلب»

فرماندهی را دوست نداشتم!

عمر خطاب: قبل از جنگ خیبر فرماندهی را دوست نداشتم، اما آن روز به امید دعوت به آن، خود را مشتاق نشان دادم. ولی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله علی‌بن‌أبی‌طالب علیه‌السلام را صدا زد و پرچم را به او داد و فرمود: برو و به کاری جز این مشغول نباش تا اینکه

ادامه مطلب»

هنگام خواب، روح به کجا می‌رود؟

امام جواد علیه‌السلام: روزی امیرالمؤمنین علیه‌السلام به همراه امام حسن و سلمان فارسی – در حالی که امیرالمؤمنین به دست سلمان تکیه داده بود – به مسجدالحرام آمدند؛ مردی خوش منظر جلو آمد و به امیرالمؤمنین سلام کرد و امام پاسخ داد. آن مرد نشست و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین،

ادامه مطلب»

ازدواج خوله حنفیه با امیرالمؤمنین علیه‌السلام

وقتی ابوبکر بر مسند قدرت نشست، خالد بن ولید را نزد بنی حَنیفه فرستاد تا زکات اموالشان را بگیرد. بنی حنیفه به خالد گفتند: رسول الله صلی الله علیه و آله هر سال مردی را می‌فرستاد که صدقات ما را از ثروتمندانمان می‌گرفت و میان فقیران خودمان تقسیم می‌کرد، تو

ادامه مطلب»

سؤالات رئیس کلیسا از امیرالمؤمنین علیه‌السلام

سلمان فارسی: شخصی به نام جاثلیق که رئیس کلیسایی بود، همراه تعدادی از نصرانی‌ها نزد ابوبکر آمد و در مورد مسائلی سؤال کرد که ابوبکر از پاسخ عاجز شد. عمر گفت: ای نصرانی، دست از این لجاجت بردار وگرنه خونت را مباح می‌شماریم! رئیس کلیسا گفت: ای فلانی، با کسی

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات