داستان غدیر از زبان زید بن ارقم
جابر بن ارقم: در حالی که در مجلسی بودیم و برادرم زید بن ارقم با ما حرف میزد، ناگهان مردی که سوار بر اسب بود و لباس سفر به تن داشت وارد جمع ما شد و سلام کرد، ایستاد و گفت: آیا زید بن ارقم در بین شماست؟ زید پاسخ
جابر بن ارقم: در حالی که در مجلسی بودیم و برادرم زید بن ارقم با ما حرف میزد، ناگهان مردی که سوار بر اسب بود و لباس سفر به تن داشت وارد جمع ما شد و سلام کرد، ایستاد و گفت: آیا زید بن ارقم در بین شماست؟ زید پاسخ
زیاد بن منذر: در محضر امام باقر علیهالسلام بودم در حالی که ایشان مشغول سخن گفتن با مردم بود. ناگهان مردی از اهل بصره به نام عثمان أعشی که از حسن بصری نقل حدیث میکرد برخاست و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، فدایت شوم، حسن بصری حدیثی را برای
امام صادق علیهالسلام: وقتی آیه تبلیغ درباره ولایت نازل شد، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دستور فرمود تا درختزار غدیرخُم جارو شد و سپس ندای «نماز جماعت» داده شد. سپس فرمود: ای مردم، آیا من مقدمتر از مؤمنان به خودشان نیستم؟ مردم گفتند: بله. پیامبر در پاسخ فرمود: پس، هر کس که
امام صادق علیهالسلام: وقتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در عرفات توقف کرد، جبرئیل نزد او آمد و گفت: ای محمّد، خداوند به تو سلام میرساند و میگوید: به اُمّت خود بگو:{امروز دین شما را برایتان کامل کردم} به وسیله ولایت علی بن ابی طالب {و نعمت خود را بر شما تمام
ابن عباس: وقتی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را به معراج بردند، جبرئیل او را به نهری برد که نام آن «نور» بود و مصداق آیه: «جَعَلَ الظُّلُماتِ و النّور»(انعام/1). وقتی به آن نهر رسیدند، جبرئیل به او گفت: ای محمّد، به برکت خدا از این نهر عبور کن که خداوند
ربیع بن یونس: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: سرورم، داستان سجده شکری که امیرالمؤمنین علیهالسلام به جا آورد، چه بود و برای چه بود؟ فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله، علی علیهالسلام را به مأموریتی فرستاد و او پس از رنج زیاد، بسیار خوب از عهده کار برآمد.
امام صادق علیهالسلام: خدای عزّوجل قبل از رسیدن زمان رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله نامهای سر به مُهر بر او نازل کرد و فرمود: ای محمّد، این نامه وصیّت تو به نجیب اهل بیت توست! فرمود: ای جبرئیل، نجیب اهل بیت من کیست؟ گفت: علی بن ابی طالب
امام صادق علیهالسلام: رسول خدا صلی الله علیه و آله، ابوبکر را به همراه آیه برائت به مکه فرستاد تا آن را در مراسم حج بر مردم تلاوت کند. پس جبرئیل نازل گشته و گفت: کسی جز علی علیهالسلام نمیتواند آیات برائت را به جای تو ابلاغ کند. پس رسول
رسول خدا صلی الله علیه و آله: وقتی مرا به معراج بردند، به حضور پروردگارم رسیدم که به فاصله دو کمان یا نزدیکتر بود. آنگاه صدایی از جانب پروردگارم شنیدم که: ای محمّد، از میان کسانی که در زمین همراه تو هستند، چه کسی را دوست میداری؟ عرض کردم: پروردگارا،
پیامبر صلی الله علیه و آله: جبرئیل علیه السلام از جانب خدا با برگ سبز آسی نزد من آمد که در آن با رنگی سفید چنین نوشته شده بود: من محبّت علی بن أبی طالب را بر آفریدگانم واجب کردم، پس این را از جانب من ابلاغ کن!