امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام: همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله در یکی از راه‌های مدینه با پیرمردی روبه‌رو شدیم که موی صورت زیادی داشت و شانه‌اش پهن بود. به رسول خدا سلام داد و ایشان نیز پاسخ داد و به او خوش‌آمد گفت! بعد، آن پیرمرد برگشت و به
ربیع بن یونس: از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم: سرورم، داستان سجده شکری که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به جا آورد، چه بود و برای چه بود؟ فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله، علی علیه‌السلام را به مأموریتی فرستاد و او پس از رنج زیاد، بسیار خوب از عهده کار برآمد.
ابوسعید خُدری: در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که مردی نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: یا رسول الله، مرا از کلام خدای عزّوجل به ابلیس که فرمود: «أسْتَکْبَرْتَ أمْ کُنتَ مِنَ الْعالین»{آیا تکبّر کردی یا از برترینها بودی؟}(ص/75) آگاه فرمایید که اینان که
ابن عباس: خداوند نطفه‌ای سفید و مکنون آفرید و آن را در صلب آدم قرار داد. سپس آن را از صلب آدم به صلب پسرش شیث منتقل فرمود و از او به صلب أنوش، قینان و به همین صورت خداوند آن را در اصلاب رادمردان و رحم‌های پاک زنان جابه‌جا
