مسجدی پاکیزه بساز
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله: خداوند به پیامبرش موسی وحی فرمود که مسجدی پاکیزه را برای من بساز که غیر از خودت و هارون و دو پسر هارون، کسی در آن اقامت نکند. خداوند به من هم وحی فرمود که مسجدی پاکیزه بسازم که غیر از من و علی و دو پسر
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله: خداوند به پیامبرش موسی وحی فرمود که مسجدی پاکیزه را برای من بساز که غیر از خودت و هارون و دو پسر هارون، کسی در آن اقامت نکند. خداوند به من هم وحی فرمود که مسجدی پاکیزه بسازم که غیر از من و علی و دو پسر
امیرالمؤمنین علیهالسلام: زمانی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مسجد خود را در مدینه ساخت و درِ خانه خود را رو به سمت آن قرار داد و مهاجران و انصار هم درِ خانههای خود را به سمت مسجد قرار دادند، خدای عزّوجل خواست که پیامبر و خاندان بزرگوارش را به وسیله فضیلتی
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله:به جز من، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام و هر کسی که از خاندان من است کسی حق ندارد در مسجد جُنُب شود.
امام جواد علیهالسلام: روزی امیرالمؤمنین علیهالسلام به همراه امام حسن و سلمان فارسی – در حالی که امیرالمؤمنین به دست سلمان تکیه داده بود – به مسجدالحرام آمدند؛ مردی خوش منظر جلو آمد و به امیرالمؤمنین سلام کرد و امام پاسخ داد. آن مرد نشست و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین،
امام حسین علیهالسلام: از امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره مصداق عترت در جمله «إنّی مُخَلِّفٌ فیکُم الثَّقَلَین کِتابَ الله و عِترَتی» که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است سؤال شد؛ فرمود: من هستم و حسن و حسین و نُه امام از صُلب حسین. نهمین آنان مهدی و
امام صادق علیهالسلام: خدای عزّوجل قبل از رسیدن زمان رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله نامهای سر به مُهر بر او نازل کرد و فرمود: ای محمّد، این نامه وصیّت تو به نجیب اهل بیت توست! فرمود: ای جبرئیل، نجیب اهل بیت من کیست؟ گفت: علی بن ابی طالب
از معجزات امیرالمؤمنین علیهالسلام این است که میثم تمار برده زنی از بنی اسد بود. حضرت او را خرید و آزاد کرد و فرمود: اسمت چیست؟ گفت: سالم. فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من خبر داد که نامی که پدرت برایت گذاشته است در عجم میثم
امیرالمؤمنین علیه السلام: انگار که من قصرهایی را میبینم که اطراف قبر حسین علیه السلام بنا شده است، و انگار من کجاوهها را میبینم که از کوفه به سوی قبر حسین میروند. شبها و روزهایی نمیگذرد تا این که از همه جا به سوی او روانه میشوند. و این در
امیرالمؤمنین علیه السلام: از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا از دست دهید. مردی گفت: به من بگو در سر و ریش من چند تار مو وجود دارد؟! علی علیه السلام فرمود: در هر تار موی سرت فرشتهای است که تو را لعن میکند، و در هر تار ریشت
سوید بن غَفَله: نزد امیرالمؤمنین علیه السلام بودم که مردی آمد و گفت: ای امیرالمؤمنین، من از وادیالقری نزد تو آمدهام در حالی که خالد بن عُرفُطه مرده است. امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمود: او نمرده است. دوباره تکرار کرد و علی علیه السلام نیز دوباره به او فرمود: