دوستی

این چهار نفر را دوست داشته باش

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله: خداوند متعال به من دستور داد چهار نفر را دوست داشته باشم و به من گفت که خود او هم، آنان را دوست دارد. عرض شد: ای پیامبر خدا، ایشان را به ما معرفی کن. سه بار فرمود: علی یکی از آنهاست و در ادامه فرمود: ابوذر،

ادامه مطلب»

مدال افتخاری که زید بن صوحان دریافت کرد

امام صادق علیه‌السلام: زمانی که زید بن صوحان رحمت‌الله علیه در جنگ جمل بر زمین افتاد، امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد و بر بالای سرش نشست و فرمود: ای زید، خدا تو را رحمت کند که مردی بودی که زحمت و دردسرت برای من بسیار کم بود و در عوض بسیار کمکم

ادامه مطلب»

فقط سیزده نفر شهادت دادند

عمرو بن ذی مرّ، سعید بن وهب و زید بن نقیع: علی علیه‌السلام در رُحبه کوفه خطاب به اصحاب  فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم، هرکس در روز غدیر از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله شنید که آن حضرت چه فرموده است، برخیزد و بگوید. آنگاه سیزده نفر برخاسته و شهادت

ادامه مطلب»

بهترین عید برای مؤمنان

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله: روز غدیر خم برترین عید اُمّت من است و روزی است که خدای متعال به من امر فرمود برادرم علی را به پیشوایی اُمّت منصوب کنم تا پس از من به وسیله او هدایت شوند. آن روزی است که خداوند دین را در آن کامل گردانید و

ادامه مطلب»

سخن مار در گوش امیرالمؤمنین علیه‌السلام

امام صادق علیه السّلام: علی بن أبی طالب بر منبر کوفه مشغول سخنرانی بود که از انتهای مسجد مار بزرگی وارد شد، مردم با کفش‌های خود به آن حمله‌ور شدند. علی علیه السّلام به ایشان فرمود: صبر کنید، خدا رحمتتان کند، این مار مأمور است. لذا مردم دست از آن

ادامه مطلب»

چقدر علی(ع) را دوست داری!

مردی به سلمان گفت: چه بسیار علی علیه السّلام را دوست می‌داری! گفت: شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمود: هر کس علی را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و هرکس با علی دشمنی کند، با من دشمنی کرده است.

ادامه مطلب»

تمام بزرگان عرب، کینه من را در دل دارند

امام باقر علیه السّلام: در حالی که مردان قریش مشغول گفتگو درباره موضوعی بودند، امیرمؤمنان علی بن أبی طالب علیه السّلام سر رسید، و چون او را دیدند، سکوت کردند. این کار آن‌ها بر آن حضرت گران آمد. نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد:

ادامه مطلب»

درخواست مرد فقیر از پیامبر(ص)

جابر بن عبدالله انصاری: در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که یک عرب پریشان حال و ژولیده احوال بر ما وارد گشت که جامه‌های کهنه و پاره بر تن داشت و فقر از رخسارش می‌بارید. وقتی وارد شد و سلام داد، این ابیات را خواند:

ادامه مطلب»

خلقت ما همراه با رحمت است

أصبغ بن نباته: مردی نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و گفت: من تو را همان طور که آشکارا دوست دارم، پنهانی نیز دوست می‌دارم. امیرالمؤمنین علیه السلام لحظاتی با چوبی که در دست داشت زمین را خراشید و سپس سرش را بالا گرفت و گفت: به خدا قسم دروغ گفتی!

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات