ابوبکر

مسجدی که بنا نمی‌شد!

امام صادق یا امام باقر علیهما السلام: گروهی خواستند در ساحل عدن مسجدی بسازند، هر وقت آن را می‌ساختند فرو می‌ریخت. نزد ابوبکر آمدند، گفت: دوباره بسازید. آنان نیز محکم‌تر ساختند، ولی باز فرو ریخت. دوباره ساختند. مردم را خطاب قرار دادند و قسم دادند که هر کس می‌داند بگوید

ادامه مطلب»

ازدواج خوله حنفیه با امیرالمؤمنین علیه‌السلام

وقتی ابوبکر بر مسند قدرت نشست، خالد بن ولید را نزد بنی حَنیفه فرستاد تا زکات اموالشان را بگیرد. بنی حنیفه به خالد گفتند: رسول الله صلی الله علیه و آله هر سال مردی را می‌فرستاد که صدقات ما را از ثروتمندانمان می‌گرفت و میان فقیران خودمان تقسیم می‌کرد، تو

ادامه مطلب»

سؤالات رئیس کلیسا از امیرالمؤمنین علیه‌السلام

سلمان فارسی: شخصی به نام جاثلیق که رئیس کلیسایی بود، همراه تعدادی از نصرانی‌ها نزد ابوبکر آمد و در مورد مسائلی سؤال کرد که ابوبکر از پاسخ عاجز شد. عمر گفت: ای نصرانی، دست از این لجاجت بردار وگرنه خونت را مباح می‌شماریم! رئیس کلیسا گفت: ای فلانی، با کسی

ادامه مطلب»

بیان فضائل علی(ع) از زبان خورشید

ابوذر غفاری: سیدم محمد صلی الله علیه و آله را دیدم که شبی به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: وقتی فردا شد به سوی کوه‌های بقیع برو و در جای بلندی از زمین بایست، وقتی خورشید تابید به آن سلام کن. خدای تعالی به او امر کرده که به خاطر آن‌چه

ادامه مطلب»

«عین»ی که بر «عین» ظلم می‌کند

حذیفه بن یمان در زمان عثمان به علی علیه السلام گفت: آن چه را که در حرّه به من گفتی به یاد آوردم. به خدا قسم معنا و تفسیر حرفت را تا امشب نفهمیده بودم که گفتی: «ای حذیفه، آن زمان که «عین»ها بر «عین» ظلم کنند تو چه می‌کنی؟!»

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات