اداری

عهد و پیمان منافق و فاسق

امیرالمؤمنین علیه السّلام در حال جان دادن فرمود: ای حسن، خداوند از پدرت پیمان گرفته که هر منافق و فاسقی را دشمن بدارد و از هر منافق و فاسقی نیز پیمان گرفته که پدرت را دشمن بدارد.

ادامه مطلب»

محبّت علی(ع)، آزادی از آتش جهنم است

رسول خدا صلی الله علیه و آله: حُبّ علی رستگاری از آتش است. و چنین سرود: «حُبّ علی سپری است برای مردم، پروردگارا گناهان مرا با آن فرو بریز! اگر کافر ذمّی قصد کرد او را دوست بدارد، در دوزخ از آتش مصون می‌ماند.»

ادامه مطلب»

اولین کسی که وارد بهشت می‌شود

رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السّلام فرمود: دوست داشتن تو ایمان و دشمنی با تو نفاق است. و نخستین کسی که وارد بهشت می‌شود، دوستدار توست و اولین کسی که وارد دوزخ می‌شود، دشمن توست. و خداوند تو را سزاوار آن کرده است، زیرا تو

ادامه مطلب»

شرط پذیرش ولایت خدا

رسول خدا صلی الله علیه و آله: به هرکس که به من ایمان آورده و تصدیقم نموده سفارش می‌کنم که ولایت علی علیه السّلام را پذیرا باشد، زیرا هرکس ولایت او را بپذیرد، ولایت مرا پذیرفته و آنکه ولایت مرا پذیرد، ولایت خدا را پذیرفته است و هرکه دوستش بدارد،

ادامه مطلب»

عالم شام و عالم عراق نیازمند عالم حجاز هستند

عبدالله بن مسعود: عالمان زمین سه نفر هستند. یکی در شام، یکی در حجاز و یکی هم در عراق است. عالم شام ابو درداء، عالم حجاز علی و عالم عراق برادر شما در کوفه است. دو عالم شام و عراق نیازمند عالم حجاز هستند این در حالی است که عالم

ادامه مطلب»

خدا مالک اشتر را رحمت کند

ابن ابی الحدید: علی علیه‌السلام بعد از وفات مالک اشتر فرمود: خداوند مالک را رحمت کند. او برای من آن‌‌گونه بود که من برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم. هنگامی که علی علیه‌السلام پنج نفر یعنی معاویه، عمرو بن عاص، ابواعور سلمی، حبیب بن مسلمه و بُسر

ادامه مطلب»

مردی که تنها تسلیم یک نفر است!

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: مقصود از آیه «رَجُلاً سَلَماً لِرَجُل»{مردی که تنها تسلیم یک نفر است}(زمر/29) من هستم که تنها فرمانبر یک مرد هستم و آن مرد هم رسول خدا صلی الله علیه و آله است. همچنین ‌امام باقر علیه‌السلام فرمود: آن مرد فرمانبر، علی علیه‌السلام و شیعیان او هستند.

ادامه مطلب»

به سمت کرخه می‌روم

امیرالمؤمنین علیه السلام: اگر مرد مورد اعتمادی می‌یافتم اموالی را همراه او به مدائن برای شیعیان می‌فرستادم. مردی از صحابه با خود گفت: نزد امیرالمؤمنین علیه السلام می‌آیم و می‌گویم: من آن را می‌برم، و او به من اعتماد می‌کند. وقتی اموال را از او گرفتم راه کرخه را در

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات