همراهی با پیامبر(ص) در «مقام محمود»
رسول خدا صلی الله علیه و آله: یا علی، پس از من تو مظلوم واقع میشوی، وای بر کسی که به تو ستم و تعدّی کند و خوشا به حال کسی که از تو پیروی کند و کسی را بر تو ترجیح ندهد! ای علی، پس از من با تو
رسول خدا صلی الله علیه و آله: یا علی، پس از من تو مظلوم واقع میشوی، وای بر کسی که به تو ستم و تعدّی کند و خوشا به حال کسی که از تو پیروی کند و کسی را بر تو ترجیح ندهد! ای علی، پس از من با تو
شُریک بن عبدالله قاضی: هنگام بیماری أعمش -که بر اثر آن درگذشت- به عیادتش رفتم و در آنجا بودم که ابن شبرمه و ابن أبی لیلی و ابوحنیفه وارد شدند و حال او را پرسیدند؛ أعمش از ضعف و ناتوانی شدید خود گلایه کرد و از گناهان خود که از
مفضّل بن عمر: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: چرا امیرالمؤمنین علیهالسلام قسمتکنندهی بهشت و جهنم شد؟ فرمود: چون حُبّ او ایمان و دشمنی با او کفر است و بهشت برای اهل ایمان و جهنم برای اهل کفر آفریده شده است؛ بنابراین فقط دوستداران او به بهشت میروند و دشمنانش
امیرالمؤمنین علیهالسلام: روزی به همراه قنبر به پشت کوفه رفتم و به او گفتم: آیا آنچه را که من میبینم تو هم میبینی؟ گفت: خیر، من ناتوانم یا امیرالمؤمنین! به دیگران گفتم: ای یاران، آیا آنچه را من میبینم، شما هم میبینید؟ گفتند: خیر، ما ناتوانیم یا امیرالمؤمنین. گفتم: سوگند
ابی اسحاق سبیعی: وارد مسجد جامع کوفه شدم و پیرمردی با سر و صورت سفید را دیدم که او را نمیشناختم؛ به ستونی تکیه داده بود و گریه میکرد و اشکهایش روی گونههایش جاری بودند! به او گفتم: ای شیخ، چرا گریه میکنی؟ گفت: بیش از صد سال از عمر
سلمان فارسی: در روزی بارانی محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم؛ صدایی بلند شد و به پیامبر گفت: السلام علیک یا رسول الله! رسول خدا سلام او را پاسخ داد و فرمود: کیستی؟ عرض کرد: عرفطة بن شمراخ، یکی افراد از بنی نجاح؛ فرمود: خدا تو را
امام باقر علیهالسلام: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: یا علی، به درّهی جنها برو. آن حضرت وارد درّه شد و در آن گشتی زد ولی کسی را ندید، تا اینکه به ورودی آن رسید و در آنجا پیرمردی را دید و به او گفت: اینجا چه میکنی؟
ابن عباس:وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله عازم جنگ با بنیالمصطلق شد، قدری از راه دور شد و هنگام شب نزدیک به درهای پر فراز و نشیب فرود آمد؛ نیمه شب شد و جبرئیل بر او نازل شد تا آن حضرت را باخبر کند که طایفهای از کفّار
ابوسعید خدری: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و گروهی از اصحاب در «أبطح» نشسته بودند؛ پیامبر اسلام مشغول سخن گفتن برای ما بود، ناگهان گردبادی بلند شد و گرد و غبار به راه انداخت و نزدیک ایشان شد. شخصی که در آن بود به حضرت سلام کرد
ابن عباس: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: خداوند پنج چیز به من و پنج چیز هم به علی علیهالسلام داد! 1- به من «جوامع الکلِم» را بخشید و به علی «جوامع العلم» را عطا کرد؛ 2- مرا نبی کرد و او را وصی قرار داد؛ 3- «کوثر» را به من و