معجزات

لقبی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به اشعث داد

امام حسن بن علی علیهماالسلام: أشعث بن قیس کندی در خانه‌اش مأذنه‌ای بنا کرد و زمانی که در ساعات نماز، صدای اذان را از مسجد جامع کوفه می‌شنید، بالای مأذنه می‌رفت و فریاد می‌زد: ای مرد، واقعا که تو دروغ‌گو و ساحر هستی! پدرم نیز او را زبانه آتش می‌نامید.

ادامه مطلب»

بخش پایانی خطبه لؤلؤیه

علقمه بن قیس: امیرالمؤمنین علیه السلام بر منبر کوفه خطبه لؤلؤیه را برای ما ایراد کرد و در پایان سخنانش فرمود: بدانید که من به زودی مسافرم و به سوی غیب می‌روم. مواظب فتنه امویان و حکومت کسروی و کشتن آن چه خدا زنده کرده و زنده کردن آن چه

ادامه مطلب»

داستان رد الشمس در زمان حیات پیامبر(ص)

ام سلمه، اسماء بنت عمیس، جابر انصاری، ابوذر، ابن عباس، خُدری، ابوهریره و امام صادق علیه السلام: رسول الله صلی الله علیه و آله در کُراع الغمیم نماز خواند. وقتی سلام داد بر او وحی نازل شد و علی علیه السلام آمد و او در این حالت بود و به

ادامه مطلب»

به خدا قسم، چیزی که امیرالمؤمنین به من خبر داده اتفاق خواهد افتاد

ابوالعالیه ریاحی: روزی مُزرع بن عبد الله، به من گفت: از امیرالمؤمنین(ع) شنیدم که می‌فرمود: به زودی لشکری خواهد آمد که وقتی وارد بیداء شود، زمین آنان را خواهد بلعید! گفتم: ای مزرع، آیا از غیب سخن می‌گویی؟ او گفت: جای آنچه را گفتم به خاطرت بسپار؛ زیرا به خدا

ادامه مطلب»

به خدا قسم از شما ده نفر هم کشته نمی‌شود!

سنن أبو داود از ابومَخلَد: علی علیه السلام در مورد خوارج به اصحابش فرمود: به خدا قسم از شما ده نفر کشته نمی‌شود و از آن‌ها ده نفر جان به در نمی‌برد. و در روایتی دیگر آمده است: از آن‌ها ده نفر جان به در نمی‌برد و از ما ده

ادامه مطلب»

زمانی که گناهکار عزیز شمرده شود

امام صادق علیه السلام: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: زمانی می‌آید که گناهکار عزیز شود، فاسد گرامی داشته شود و فرد با انصاف تضعیف شود. به او گفته شد: ای امیرالمؤمنین، این اتفاق کی خواهد افتاد؟ فرمود: زمانی که زنان و کنیزان قدرت یابند و کودکان فرمانده شوند.

ادامه مطلب»

صدای ترسناک بازگشت خورشید

جویریه بن مُسهِر، ابو رافع و حسین بن علی علیهما السلام: وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام در بابل از فرات عبور کرد، خود همراه گروهی که با او بودند نماز عصر را خواند. اما مردم از عبور دادن آن‌ها فارغ نشدند تا این‌که خورشید غروب کرد و اکثراً نماز عصر را

ادامه مطلب»

اینجا محل مرگ آن‌هاست

جُویریه بن مُسهِر: وقتی همراه امیرالمؤمنین علیه السلام راهی جنگ صفین شدیم و به بلندی‌های کربلا رسیدیم، ایشان در گوشه‌ای از سپاه ایستاد، به چپ و راست نگاه کرد و اشک ریخت و گفت: به خدا این جا توقفگاه و محل مرگ آن‌ها است. گفته شد: ای امیرالمؤمنین این جا

ادامه مطلب»

تو به بغداد نمی‌رسی

حسن بن ذکردان: وقتی در شهر خودم بودم علی علیه السلام را در خواب دیدم. نزد او در مدینه رفتم و به دست او مسلمان شدم. علی علیه السلام مرا حسن نامید. احادیث بسیاری از او شنیده‌ام و همراه علی علیه السلام همه جنگ‌ها را دیده‌ام. روزی از روزها به

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات