محبت و بغض علی(ع)

خلقت ما همراه با رحمت است

أصبغ بن نباته: مردی نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و گفت: من تو را همان طور که آشکارا دوست دارم، پنهانی نیز دوست می‌دارم. امیرالمؤمنین علیه السلام لحظاتی با چوبی که در دست داشت زمین را خراشید و سپس سرش را بالا گرفت و گفت: به خدا قسم دروغ گفتی!

ادامه مطلب»

ستون نورانی عرش الهی

ابوسعید خدری: روزی به دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدم که به من فرمود: ای ابوسعید! خداوند را در زیر عرش ستونی است که همچون خورشید که زمین را برای مردم روشن می‌کند، بهشت را برای بهشتیان روشن می‌سازد، جز علی و دوستدارانش به آن دست نمی‌یابد.

ادامه مطلب»

بهترین عبادت آن است که پنهان باشد

ابونعیم فضل بن دُکین به بغداد آمد و در محله‌ای به نام «رُمیله» ساکن شد. اصحاب حدیث گرد او جمع شدند و تختی برای وی نهادند که بر آن نشسته و به موعظه کردن مردم پرداخت. تذکّر می‌داد و احادیثی را برای ایشان روایت می‌کرد در حالی که روزگار بسیار

ادامه مطلب»

وای بر کسی که دشمن تو باشد

رسول خدا صلی الله علیه و آله: یا علی، خداوند تو را به زیوری آراسته که احدی از بندگان را به زینتی محبوب‌تر از آن نزد خدا نیاراسته است؛ تو را به پارسایی در دنیا آراسته، و تو را چنان قرار داد که چیزی از دنیا نگیری و دنیا نیز

ادامه مطلب»

محبت دروغی یا محبت واقعی؟!

انس بن مالک: در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم و جمعی از یارانش حضور داشتند. عرض کردند: یا رسول الله، ما شما را بیشتر از فرزندان و خودمان دوست می‌داریم. سپس علی علیه السّلام وارد شد و پیامبر فرمود: یا أباالحسن، نزد من بیا. کسی که

ادامه مطلب»

آیا این مرد را دوست داری؟

أنس بن مالک: پس از واقعه خیبر، مردها پسران خود بر دوش می‌گرفتند، سر راه علی علیه السّلام قرار می‌گرفتتند و به آن حضرت اشاره نموده و سپس به فرزند خود میگفتند: آیا این مرد را دوست داری؟ اگر می‌گفت: آری، او را می‌پذیرفتند و اگر میگفت: نه! بر زمینش

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات