جهنم آفریده نمیشد
خدای جلّ جلاله: اگر مردم جملگی بر حب/ولایت علی اجماع میکردند، دوزخ را نمیآفریدم.
خدای جلّ جلاله: اگر مردم جملگی بر حب/ولایت علی اجماع میکردند، دوزخ را نمیآفریدم.
أبومسلم گفت: به همراه حسن بصری و أنس بن مالک خارج شده تا به درب منزل ام سلمه رسیدیم، أنس جلوی در نشست و من با حسن بصری داخل منزل شدم. آنگاه از حسن بصری شنیدم که میگفت: سلام بر تو ای مادر، رحمت خداوند نصیب تو باد. ام سلمه
علی علیه السلام حسن بصری را دید که در نهری وضو میگرفت، به او فرمود: ای لَفتی، طهارتت را کامل کن! حسن در پاسخ گفت: دیروز مردانی را که کشتی که وضوی کاملی میگرفتند! ایشان فرمود: تو برای آنان اندوهگینی؟ گفت: بله. ایشان هم فرمود: خداوند اندوهت را طولانیتر کند!
رسول خدا صلی الله علیه و آله: هرکس دوست داشته باشد که مجاور خدای جلیل در خانهاش باشد و از سوز دوزخش در امان بماند، باید ولایت علی بن أبی طالب را بپذیرد.
امیرالمؤمنین علیه السلام: از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا از دست دهید. مردی گفت: به من بگو در سر و ریش من چند تار مو وجود دارد؟! علی علیه السلام فرمود: در هر تار موی سرت فرشتهای است که تو را لعن میکند، و در هر تار ریشت
سعد بن طَریف از اصبغ بن نُباته نقل میکند: هر کس پیش روی امیرالمؤمنین علیه السلام قرار میگرفت به او می فرمود: ای فلانی آماده باش و برای خود هر چه میخواهی فراهم کن که در فلان روز، فلان ماه و فلان ساعت بیمار میشوی! و همان طور میشد که
خدای عزّوجل: هر کس به من و به پیامبرم ایمان بیاورد و ولایت علی را بپذیرد، او را وارد بهشت میکنم و عملش هر چه میخواهد باشد.
زید بن اَرقَم: علی علیهالسلام مردم را به مسجد فرا خواند و فرمود: دنبال شخصی می گردم که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنید که می فرمود: «هر کس که من مولای اویم علی مولای اوست، پروردگارا هر کس که با او دوست است دوست بدار و
سلمان فارسی: شخصی به نام جاثلیق که رئیس کلیسایی بود، همراه تعدادی از نصرانیها نزد ابوبکر آمد و در مورد مسائلی سؤال کرد که ابوبکر از پاسخ عاجز شد. عمر گفت: ای نصرانی، دست از این لجاجت بردار وگرنه خونت را مباح میشماریم! رئیس کلیسا گفت: ای فلانی، با کسی
رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: اگر خلایق بر ولایت تو گرد میآمدند، خداوند دوزخ را نمیآفرید، اما تو و شیعیانت در روز قیامت رستگارید.