اصحاب حضرت

خدایا، مرا یکی از آن سه نفر قرار مده!

محمد بن موسی عَنَزی: مالک بن ضَمرَه رواسی از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام بود و از کسانی که از جانب ایشان علم فراوانی آموخته بود. همچنین هم‌نشین ابوذر بود و از علم او نیز آموخته بود. در زمان بنی امیه می‌گفت: خدایا مرا یکی از آن سه نفر قرار نده.

ادامه مطلب»

به نامی که رسول خدا(ص) تو را با آن نامیده برگرد

از معجزات امیرالمؤمنین علیه‌السلام این است که میثم تمار برده زنی از بنی اسد بود. حضرت او را خرید و آزاد کرد و فرمود: اسمت چیست؟ گفت: سالم. فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من خبر داد که نامی که پدرت برایت گذاشته است در عجم میثم

ادامه مطلب»

دوست دارم یکی از یاران علی(ع) را بکشم!

روزی حجاج بن یوسف ثقفی گفت: دوست دارم شخصی از یاران علی را کشته و با خون او به خدا نزدیک شوم. به او گفته شد: کسی را بهتر از قنبر نمی شناسیم که هم نشینی اش با علی طولانی تر باشد. آنگاه حجاج دستور داد تا او را بیاورند.

ادامه مطلب»

معرفی امیرالمؤمنین علیه‌السلام توسط قنبر

از قنبر سؤال شد: مولای تو کیست؟ گفت: مولای من کسی است که با دو شمشیر و نیزه ضربه زد و به سوی دو قبله نماز خواند و دوبار هجرت کرد و لحظه ای به خداوند کفر نورزید، من خدمتگزار بنده صالح مؤمنان، وارث پیامبران و برترین جانشینان و بزرگ

ادامه مطلب»

دستور داد گردنش را بزنند

حجاج بن یوسف به قنبر خدمتکار امیرالمؤمنین علیه‌السلام گفت: چه کاری برای علی علیه‌السلام  انجام می‌دادی؟ گفت: آب وضو برایش می‌ریختم. حجاج به او گفت: چه می گفت هنگامی که وضویش را تمام می‌کرد؟ قنبر گفت: این آیه را تلاوت می کرد: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ

ادامه مطلب»

لطف خداوند، شرط دارد

أصبغ بن نباته: من بر در خانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام رکوع می کردم و بر درگاه خداوند دعا می کردم که امیرالمؤمنین علیه‌السلام بیرون آمد و فرمود: ای اصبغ! چه کار می کردی؟ گفتم: رکوع و دعا می کردم. فرمود: آیا نمیخواهی دعایی به تو یاد دهم که از رسول خدا

ادامه مطلب»

مژده امیرالمؤمنین(ع) به عبدالله بن یحیی

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در جنگ جمل به عبدالله بن یحیی حضرمی گفت: ای پسر یحیی، مژده بده که به راستی تو و پدرت از «شرطة الخمیس» هستید. رسول خدا نام تو و نام پدرت را به من خبر داد که در شرطه الخمیس هستید. و خداوند از زبان پیامبرش شما را

ادامه مطلب»

حتی پنجاه نفر هم نبودند

امام باقر علیه السلام: علی بن ابی طالب علیه السلام در عراق نزد شما بود و با دشمنش میجنگید و یارانش همراه او بودند و در بین آن ها پنجاه نفر نبود که او را به حق و امامتش را به حق بشناسد.

ادامه مطلب»

بوی بهشت از سوی قَرَن می‌آید

رسول خدا صلی الله علیه و آله: بوی بهشت از سوی قَرَن می آید، ای اویس قرنی چقدر مشتاق توام، آگاه باشید هر کس او را دید سلام مرا به او برساند. از ایشان سوال شد: ای رسول خدا، اویس قرنی کیست؟ آن حضرت فرمود: اگر از شما پنهان گشت

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات