اصحاب حضرت

خدا لعنتش کند!

حُجر بن عَدی: علی علیه‌السلام به من فرمود: اگر تو را بزنند و دستور بدهند مرا نفرین کنی، تو چه کار خواهی کرد؟ به او عرض کردم: چه کنم؟ فرمود: مرا لعن کن ولی از من اعلام بیزاری نکن، چرا که من بر دین خدایم! مدتی بعد محمّد بن یوسف

ادامه مطلب»

کلام عجیبی که به گوش میثم رسید

میثم تمار: در بازار بودم که اصبغ بن نباته پیشم آمد و گفت: وای میثم، لحظاتی قبل، از امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام کلامی عجیب و مشکل شنیدم که به سختی می‌توان کلامی مثل آن پیدا کرد! گفتم: آن سخن چه بود؟ اصبغ گفت: شنیدم که فرمود: حدیث ما اهل بیت بسیار

ادامه مطلب»

مدال افتخاری که زید بن صوحان دریافت کرد

امام صادق علیه‌السلام: زمانی که زید بن صوحان رحمت‌الله علیه در جنگ جمل بر زمین افتاد، امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد و بر بالای سرش نشست و فرمود: ای زید، خدا تو را رحمت کند که مردی بودی که زحمت و دردسرت برای من بسیار کم بود و در عوض بسیار کمکم

ادامه مطلب»

دستور داد گردنش را بزنند

حجاج بن یوسف به قنبر خدمتکار امیرالمؤمنین علیه‌السلام گفت: چه کاری برای علی علیه‌السلام  انجام می‌دادی؟ گفت: آب وضو برایش می‌ریختم. حجاج به او گفت: چه می گفت هنگامی که وضویش را تمام می‌کرد؟ قنبر گفت: این آیه را تلاوت می کرد: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ

ادامه مطلب»

لطف خداوند، شرط دارد

أصبغ بن نباته: من بر در خانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام رکوع می کردم و بر درگاه خداوند دعا می کردم که امیرالمؤمنین علیه‌السلام بیرون آمد و فرمود: ای اصبغ! چه کار می کردی؟ گفتم: رکوع و دعا می کردم. فرمود: آیا نمیخواهی دعایی به تو یاد دهم که از رسول خدا

ادامه مطلب»

مژده امیرالمؤمنین(ع) به عبدالله بن یحیی

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در جنگ جمل به عبدالله بن یحیی حضرمی گفت: ای پسر یحیی، مژده بده که به راستی تو و پدرت از «شرطة الخمیس» هستید. رسول خدا نام تو و نام پدرت را به من خبر داد که در شرطه الخمیس هستید. و خداوند از زبان پیامبرش شما را

ادامه مطلب»

حتی پنجاه نفر هم نبودند

امام باقر علیه السلام: علی بن ابی طالب علیه السلام در عراق نزد شما بود و با دشمنش میجنگید و یارانش همراه او بودند و در بین آن ها پنجاه نفر نبود که او را به حق و امامتش را به حق بشناسد.

ادامه مطلب»

بوی بهشت از سوی قَرَن می‌آید

رسول خدا صلی الله علیه و آله: بوی بهشت از سوی قَرَن می آید، ای اویس قرنی چقدر مشتاق توام، آگاه باشید هر کس او را دید سلام مرا به او برساند. از ایشان سوال شد: ای رسول خدا، اویس قرنی کیست؟ آن حضرت فرمود: اگر از شما پنهان گشت

ادامه مطلب»

او را مثل زره و سپر نگهبان خود کنید

نامه علی علیه‌السلام به دو تن از امیران لشکرش: من مالک اشتر پسر حارث را بر شما و سپاهیانی که تحت امر شما هستند فرماندهی دادم، گفته او را بشنوید و از فرمان او اطاعت کنید. او را چونان زره و سپر نگهبان خود برگزینید، زیرا که مالک، نه سستی

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات