میثم تمار: در بازار بودم که اصبغ بن نباته پیشم آمد و گفت: وای میثم، لحظاتی قبل، از امیرالمؤمنین علیبنابیطالب علیهالسلام کلامی عجیب و مشکل شنیدم که به سختی میتوان کلامی مثل آن پیدا کرد! گفتم: آن سخن چه بود؟ اصبغ گفت: شنیدم که فرمود: حدیث ما اهل بیت بسیار مشکل و عمیق است، به طوری که فقط فرشته مقرّب الهی یا پیامبر یا مؤمنی که خداوند قلب او را برای ایمان امتحان کرده، میتواند آن را تحمل کند!
من هم فوراً بلند شدم و نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام رفتم و عرض کردم: فدایت شوم، اصبغ کلامی از شما برای من نقل کرد که طاقت از من بُرد! فرمود: کدام کلام؟ من هم ماجرا را تعریف کردم.
به من فرمود: بنشین میثم. آیا علم عالمان برای همه قابل تحمل است؟ خداوند به فرشتگان فرمود: «إِنّی جاعِلٌ فِی الْأرْضِ خَلیفَةً قالواْ أَ تَجْعَلُ فیها مَن یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماء…»{من در زمین جانشینی قرار خواهم داد. [فرشتگان] گفتند: آیا در زمین کسی را جانشین میکنی که در آن فساد میکند و خونها میریزد؟}(بقره/30). آیا به نظرت، فرشتگان توان تحمل آن علم را داشتند؟! گفتم: به خدا قسم که خیلی دشوار است.
در ادامه فرمود: مثال دیگر، درباره موسی(ع) است. خداوند تورات را به او نازل کرد و او گمان کرد بر روی زمین، کسی داناتر از او نیست! اما خداوند او را آگاه کرد که در میان موجودات، از تو عالمتر هم هست. و این به دلیل آن بود که ترس از عُجب و خودپسندی برای موسی(ع) وجود داشت. در نتیجه، موسی(ع) از پروردگارش درخواست کرد که او را به سوی آن عالِم راهنمایی کند. پس، خداوند موسی(ع) و خضر(ع) را به هم رساند. خضر(ع) کشتی را سوراخ کرد ولی موسی(ع) نتوانست در مقابل کار خضر(ع)، خویشتنداری کند. در ادامه، خضر(ع) آن کودک را کُشت اما موسی(ع) تحمل نکرد. و خضر(ع) آن دیوار را تعمیر کرد، ولی باز هم موسی صبرش را از دست داد.
و اما مثال سوم درباره مؤمنین است. در روز غدیر، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دست مرا بالا برد و فرمود: «مَن کنتُ مولاه فعلیّ مولاه». آیا مؤمنان به جز کسانی که خداوند آنان را حفظ کرد، توانستند آن را تحمل کنند؟! پس مژده و تبریک بر شما که خداوند چیزی را به شما داده که آن را حتی به بعضی از فرشتگان، پیامبران و مؤمنان هم نداده است! و این موهبت به خاطر آن است که شما فرمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را تحمّل کردید.