امام صادق علیهالسلام: زمانی که زید بن صوحان رحمتالله علیه در جنگ جمل بر زمین افتاد، امیرالمؤمنین علیهالسلام آمد و بر بالای سرش نشست و فرمود: ای زید، خدا تو را رحمت کند که مردی بودی که زحمت و دردسرت برای من بسیار کم بود و در عوض بسیار کمکم کردی.
زید سرش را به سمت آن حضرت بلند کرد و گفت: ای امیرالمؤمنین، خداوند به شما پاداش خیر عطا کند، به خدا قسم که فهمیدم شما آگاه به خدا و مسلط و دانا به اُمّالکتاب هستید، و اینکه خداوند در سینه تو جایگاه بسیار بزرگی دارد. به خدا قسم، از روی نادانی در رکاب شما نجنگیدم، بلکه شنیدم که اُمّسلمه همسر پیامبر گفت: شنیدم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: هر کس که من مولای او هستم، حالا علی مولای اوست. خدایا، دوستدار کسی باش که او را دوست داشته باشد و دشمن کسی باش که با او دشمنی کند و یار کسی باش که او را کمک کند و هر کس او را تنها بگذارد، خوار و ذلیل کن. و به خدا قسم، دوست نداشتم شما را تنها بگذارم تا خدا خوار و ذلیلم کند!