عبدالوهاب ثقفی: امام جعفر صادق علیهالسلام به حُمران [بن اعین] نگاه کرد، به گریه افتاد و فرمود: ای حمران، از مردم تعجب میکنم که در مورد سخنان رسول خدا(ص) چگونه غفلت و فراموش کردند یا خود را به فراموشی زدند. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله زمانی که در بستر بیماری افتاد، مردم به عیادتش میآمدند و به او سلام میکردند تا اینکه خانه پر از افراد شد. در این لحظه، علی علیهالسلام آمد و سلام کرد اما نتوانست راهی برای رفتن به نزدیکی پیامبر(ص) پیدا کند و راه را برایش باز نکردند. وقتی رسول خدا(ص) این وضع را دید، بالش خود را برداشت و فرمود: علی، بیا پیش من. وقتی مردم این صحنه را دیدند به هم چسبیدند و راه را برای عبور او باز کردند. رسول خدا(ص) او را در کنار خود نشاند و فرمود: ای مردم! من هنوز زندهام و شما با اهلبیت من اینطور رفتار میکنید! نمیدانم بعد از وفاتم با آنان چه خواهید کرد؟! به خدا قسم، هر قدمی که به اهلبیت من نزدیک میشوید یک مرتبه به خدا نزدیک میشوید و هر قدمی که از آنها دور میشوید و از آنها روبرمیگردانید، خدا هم از شما برمیگردد!
پیامبر(ص) در ادامه فرمود: ای مردم! گوش کنید و بدانید که رضایت خدا و رضوان و بهشت برای کسی است که علی(ع) را دوست داشته باشد و ولایت او را قبول کند و به امامت و برتری او و جانشینان بعد از او اعتماد کند. پروردگارم قطعا دعای من را درباره آنان اجابت میکند.
آنها دوازده جانشین هستند…