پیامبر صلیاللهعلیهوآله خطاب به ابوذر غفاری: علی(ع) برادر، داماد و بازوی من است. قطعا خداوند هیچ فریضهای را بدون حُبّ علی بن أبی طالب نمیپذیرد.
ای ابوذر، آن زمانی که من را به معراج بردند از کنار فرشتهای عبور کردم که روی تختی از نور نشسته بود و تاجی از نور بر سر داشت. یکی از پاهایش در مشرق و دیگری در مغرب بود و لوحی در مقابل او بود که در آن نگاه میکرد و تمام دنیا در پیش چشمانش قرار داشت. تمام مخلوقات بین دو زانوی او قرار داشتند و دستش به مشرق و مغرب میرسید. به جبرئیل گفتم: این کیست که در میان فرشتگان خدا بزرگتر از او ندیدهام؟! جبرئیل گفت: این فرشته مرگ، عزرائیل است، نزدیک شو و به او سلام کن.
به او نزدیک شدم و گفتم: سلام ای دوست من، فرشته مرگ! او جواب داد: سلام احمد! پسر عمویت علی بن أبی طالب چه کرد؟ گفتم: مگر عموزاده مرا میشناسی؟ گفت: چرا او را نشناسم در حالی که خدا مرا مأمور قبض روح مخلوقات کرده به جز روح تو و روح علی بن أبی طالب که خداوند بر اساس خواست و اراده خود جان شما را میگیرد.