سعد بن أبی وقّاص: رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز صبح روز جمعه را با ما اقامه کرد و به ما فرمود: روز قیامت علی بن أبی طالب پیشاپیش من «لواء الحمد» را که از دو تکه تشکیل شده است در دست دارد؛ تکهای از آن از «سندس» و تکهی دیگر از «استبرق». در این هنگام مردی اعرابی از اهالی صحرای نجد وسط صحبت پیامبر پرید و گفت: مرا نزد شما فرستادهاند تا سؤالی بپرسم! فرمود: بگو ای برادر بادیهنشین! عرض کرد: دربارهی علی بن أبی طالب اختلاف نظر بسیار است، شما چه میفرمایید؟ رسول خدا لبخندی زد و فرمود: چرا در مورد ایشان اختلاف نظر وجود دارد؟ نسبت علی به من مانند نسبت سر به تن و دکمه به پیراهن است. آن مرد اعرابی خشمگین شد و بلند شد و گفت: یا محمّد، من از علی دشمنشکنترم، آیا علی قادر به حمل «لواء الحمد» هست؟! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: تُند مرو ای مرد اعرابی، خداوند در روز قیامت چندین خصلت به او عطا کرده است: حُسن یوسف، زهد یحیی، صبر ایوب، سخاوت آدم و قدرت جبرئیل و «لواء الحمد» در دست اوست و همهی مردم زیر آن «لواء» هستند و امامان و کسانی که اجازهی تلاوت قرآن و اذان گفتن یافتهاند و بدن آنها در قبر کرم نمیزند و سالم میماند او را احاطه نمودهاند. آن اعرابی با خشم بلند شد و گفت: خدایا، اگر آنچه محمّد میگوید حق و درست است، سنگی بر من فرود آور! خداوند آیات «سَأَلَ سَائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِّلْکَافِرِینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ مِّنَ اللَّهِ ذِی الْمَعَارِجِ» {پرسندهای از عذاب واقع شوندهای پرسید که اختصاص به کافران دارد و هیچ بازدارندهای از آن نیست و از جانب خداوندِ صاحب درجات و مراتب است.} (معارج/ 3-1) را دربارهی او نازل فرمود.