انس بن مالک: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز می‌خواند، وقتی به رکوع رفت آنقدر صبر کرد که گمان کردیم به ایشان وحی نازل شده است. زمانی که سلام داد و به محراب تکیه زد، صدا زد علی بن أبی طالب کجاست؟ علی علیه‌السلام در آخر صف مشغول نماز بود و پیش آن حضرت آمد. پیامبر فرمود: علی، آیا به جماعت رسیدی؟ عرض کرد: یا نبی‌الله، بلال در گفتن اذان عجله کرد، حسن را صدا زدم تا برایم آب وضو بیاورد، اما نبود! ناگهان کسی صدا زد: أباالحسن! به سمت راست خود نگاه کن! برگشتم و سطلی از طلا دیدم که با حوله‌ای سبز پوشانده شده است و آب آن سفیدتر از برف و شیرین‌تر از عسل و نرم‌تر از کره و خوشبوتر از مُشک بود. با آن وضو گرفتم و از آن نوشیدم و قطره‌ای از آن بر سرم چکید که خنکی آن را در قلبم احساس کردم و می‌دیدم آب روی دستم ریخته می‌شود بدون آنکه کسی را ببینم. سپس صورتم را با حوله خشک کردم و آمدم و به جماعت رسیدم.

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: آن سطل از سطل‌های بهشت و آن آب از آب کوثر و آن قطره از زیر عرش و حوله از «وسیلة» (محل اقامت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در بهشت) است و آن کسی که آن را آورد جبرئیل بود، کسی هم که حوله را به دست تو داد میکائیل بود. جبرئیل هم دست روی زانوی من گذاشته بود و می‌گفت: محمّد، کمی صبر کن تا علی بیاید و فیض نماز جماعت با شما را درک کند.

متن عربی

عَنْ أَنَسٍ: صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَلَمَّا رَکعَ أَبْطَأَ فِی رُکوعِهِ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ نُزِّلَ عَلَیهِ وَحْی فَلَمَّا سَلَّمَ وَ اسْتَنَدَ إِلَى الْمِحْرَابِ نَادَى أَینَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ کانَ فِی آخِرِ الصَّفِّ یصَلِّی فَأَتَاهُ فَقَالَ یا عَلِی لَحِقْتَ الْجَمَاعَةَ فَقَالَ یا نَبِی اللَّهِ عَجَّلَ بِلَالٌ الْإِقَامَةَ فَنَادَیتُ الْحَسَنَ بِوَضُوءٍ فَلَمْ أَرَ أَحَداً فَإِذَا أَنَا بِهَاتِفٍ یهْتِفُ یا أَبَا الْحَسَنِ أَقْبِلْ عَنْ یمِینِک فَالْتَفَتُّ فَإِذَا أَنَا بِقُدَسٍ مِنْ ذَهَبٍ مُغَطًّى بِمِنْدِیلٍ أَخْضَرَ مُعَلَّقاً فَرَأَیتُ مَاءً أَشَدَّ بَیاضاً مِنَ الثَّلْجِ وَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ وَ أَلْینَ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَطْیبَ رِیحاً مِنَ الْمِسْک فَتَوَضَّأَتُ وَ شَرِبْتُ وَ قَطَرَتْ عَلَى رَأْسِی قَطْرَةٌ وَجَدْتُ بَرْدَهَا عَلَى فُؤَادِی وَ مَسَحْتُ وَجْهِی بِالْمِنْدِیلِ بَعْدَ مَا کانَ الْمَاءُ یصَبُّ عَلَى یدَی وَ مَا أَرَى شَخْصاً ثُمَّ جِئْتُ یا نَبِی اللَّهِ وَ لَحِقْتُ الْجَمَاعَةَ فَقَالَ‏ النَّبِی(ص) الْقُدَسُ مِنْ أَقْدَاسِ الْجَنَّةِ وَ الْمَاءُ مِنَ الْکوْثَرِ وَ الْقَطْرَةُ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ وَ الْمِنْدِیلُ مِنَ الْوَسِیلَةِ وَالَّذِی جَاءَ بِهِ جَبْرَئِیلُ وَالَّذِی نَاوَلَک الْمِنْدِیلَ مِیکائِیلُ وَ مَا زَالَ جَبْرَئِیلُ وَاضِعاً یدَهُ عَلَى رُکبَتَی یقُولُ یا مُحَمَّدُ قِفْ قَلِیلًا حَتَّى یجِی‏ءَ عَلِی فَیدْرِک مَعَک الْجَمَاعَةَ.

منابع
image_pdf
بحارالانوار/2/115/39
مناقب ابن شهر آشوب/243/2

مجالس
0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x

دسترسی سریع

دسته بندی روایات