پیشگویی

بخش پایانی خطبه لؤلؤیه

علقمه بن قیس: امیرالمؤمنین علیه السلام بر منبر کوفه خطبه لؤلؤیه را برای ما ایراد کرد و در پایان سخنانش فرمود: بدانید که من به زودی مسافرم و به سوی غیب می‌روم. مواظب فتنه امویان و حکومت کسروی و کشتن آن چه خدا زنده کرده و زنده کردن آن چه

ادامه مطلب»

یا او دروغ‌گو است و یا دلیلی از طرف پروردگارش دارد

جندب بن عبدالله ازدی: همراه علی علیه السلام جنگ جمل و صفین را دیدم و در جنگ با کسانی که با آن‌ها جنگیدم تردید نکردم، تا این که به نهروان رفتم و در جنگ با آن قوم، دچار تردید شدم. با خود گفتم: قاریان و برگزیدگانمان را می‌کشیم، کار بزرگی

ادامه مطلب»

به خدا قسم از شما ده نفر هم کشته نمی‌شود!

سنن أبو داود از ابومَخلَد: علی علیه السلام در مورد خوارج به اصحابش فرمود: به خدا قسم از شما ده نفر کشته نمی‌شود و از آن‌ها ده نفر جان به در نمی‌برد. و در روایتی دیگر آمده است: از آن‌ها ده نفر جان به در نمی‌برد و از ما ده

ادامه مطلب»

زمانی که گناهکار عزیز شمرده شود

امام صادق علیه السلام: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: زمانی می‌آید که گناهکار عزیز شود، فاسد گرامی داشته شود و فرد با انصاف تضعیف شود. به او گفته شد: ای امیرالمؤمنین، این اتفاق کی خواهد افتاد؟ فرمود: زمانی که زنان و کنیزان قدرت یابند و کودکان فرمانده شوند.

ادامه مطلب»

پیشگویی درباره یوسف بن عمر ثقفی

امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به مردم کوفه: ای مردم، من شما را به سوی حق دعوت کردم ولی شما از من رو برگرداندید. شما را با تازیانه زدم ولی مرا ناتوان کردید. بعد از من کسانی بر شما ولایت می‌یابند که این روگردانی را از شما نمی‌پذیرند، تا جایی که

ادامه مطلب»

تو به بغداد نمی‌رسی

حسن بن ذکردان: وقتی در شهر خودم بودم علی علیه السلام را در خواب دیدم. نزد او در مدینه رفتم و به دست او مسلمان شدم. علی علیه السلام مرا حسن نامید. احادیث بسیاری از او شنیده‌ام و همراه علی علیه السلام همه جنگ‌ها را دیده‌ام. روزی از روزها به

ادامه مطلب»

اینجا محل مرگ آن‌هاست

جُویریه بن مُسهِر: وقتی همراه امیرالمؤمنین علیه السلام راهی جنگ صفین شدیم و به بلندی‌های کربلا رسیدیم، ایشان در گوشه‌ای از سپاه ایستاد، به چپ و راست نگاه کرد و اشک ریخت و گفت: به خدا این جا توقفگاه و محل مرگ آن‌ها است. گفته شد: ای امیرالمؤمنین این جا

ادامه مطلب»

می‌دانم که او فریب خواهد خورد

عبدالله بن ابی رافع: نزد امیرالمؤمنین علیه السلام حاضر شدم که رو به ابو موسی اشعری کرده بود و فرمود: به کتاب خدا حکم کن و از آن فراتر نرو. وقتی پشت کرد علی علیه السلام فرمود: گویی او را می‌بینم که فریب خورده است. گفتم: ای امیرالمؤمنین با این

ادامه مطلب»

تو علم غیب داری؟!

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در وصف حمله مغول: آنان را می‌بینم که با چهره‌هایی مانند سپرهای چکش خورده، لباس‌هایی از دیباج و حریر پوشیده‌اند و اسب‌های اصیل را یدک می‌کشند. آن‌چنان کشتار و خونریزی دارند که مجروحان از روی بدن کشتگان حرکت می‌کنند و فراریان از اسیرشدگان کمترند. یکی از اصحاب گفت:

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات