اگر روز غدیر برای ما بود…
امام باقر و امام صادق علیهما السّلام: … یک نفر یهودی به عمر گفت: اگر این روز -یعنی روز غدیر- متعلّق به ما بود، آن را عید میگرفتیم. ابن عباس هم در پاسخ گفت: چه روزی کاملتر از این عید؟!
امام باقر و امام صادق علیهما السّلام: … یک نفر یهودی به عمر گفت: اگر این روز -یعنی روز غدیر- متعلّق به ما بود، آن را عید میگرفتیم. ابن عباس هم در پاسخ گفت: چه روزی کاملتر از این عید؟!
امام صادق علیهالسلام: وقتی آیه تبلیغ درباره ولایت نازل شد، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دستور فرمود تا درختزار غدیرخُم جارو شد و سپس ندای «نماز جماعت» داده شد. سپس فرمود: ای مردم، آیا من مقدمتر از مؤمنان به خودشان نیستم؟ مردم گفتند: بله. پیامبر در پاسخ فرمود: پس، هر کس که
امام صادق علیهالسلام: وقتی دستور ابلاغ ولایت نازل شد و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در غدیرخم فرمود: به علی علیهالسلام به عنوان امیرالمؤمنین سلام دهید، آن دو نفر گفتند: این دستور خدا و رسول اوست؟! پیامبر فرمود: بله، حقیقتاً از جانب خدا و رسول اوست، او امیر مؤمنان و امام متقین
امام باقر علیهالسلام: وقتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در روز غدیرخُم امیرالمؤمنین را به ولایت منصوب فرمود، در کنار او هفت تن از منافقان نشسته بودند که ابوبکر، عمر، عبدالرحمان بن عوف، سعد بن ابی وقّاص، ابوعبیده، سالم غلام آزاد شده ابو حذیفه و مغیره بن شعبه از جمله ایشان بودند.
امام صادق علیهالسلام: وقتی آیه [تبلیغ] درباره ولایت نازل شد، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله امر فرمود: مکانی را در غدیر خم که پر از درختان بزرگ و پر شاخ و برگ بود، جارو کنند و چنین شد. سپس ندای «نماز جماعت» سر داده شد. بعد از آن فرمود: ای مردم، هر
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: هرکس روز هجدهم ذی حجّه را روزه بگیرد، خداوند ثواب روزه شصت ماه را برای وی خواهد نوشت. منظور از آن روز، روز غدیرخم است، روزی که رسول خدا دست علی بن ابی طالب علیهالسلام را بالا گرفت و فرمود: آیا من اولیتر از مؤمنان به
امام صادق علیهالسلام: پس از ابوبکر، مردم با عمر بیعت کردند، مردی جوان که یهودی بود نزد او به مسجدالحرام رفت و در حالی که مردم عمَر را احاطه کرده بودند، به او سلام داد و گفت: یا امیرالمؤمنین! مرا به آگاهترین فرد به خدا و رسول او و کتاب
عمران بن حصین: من و عمر بن خطاب در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بودیم و علی علیه السّلام در کنار آن حضرت نشسته بود که رسول خدا آیه «أمَّن یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأرضِ أ اِلٰهٌ مَعَ اللّهِ قَلیلًا ما
وقتی ابوبکر بر مسند قدرت نشست، خالد بن ولید را نزد بنی حَنیفه فرستاد تا زکات اموالشان را بگیرد. بنی حنیفه به خالد گفتند: رسول الله صلی الله علیه و آله هر سال مردی را میفرستاد که صدقات ما را از ثروتمندانمان میگرفت و میان فقیران خودمان تقسیم میکرد، تو
جابر بن عبدالله انصاری: من و علی علیه السّلام هرکدام در یک طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که عمر بن خطّاب با مردی که جامه او را میکشید وارد شد. پیامبر فرمود: چه کرده است؟ عرض کرد: از قول شما روایت کرده که: «هرکس بگوید