شرط استفاده از درخت قرمز بهشتی
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هرکس دوست داشته باشد که به آن نهال سرخ که خداوند در بهشت عدن کاشته تمسک جوید، باید به حُبّ علی بن أبی طالب علیه السّلام تمسّک جوید».
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هرکس دوست داشته باشد که به آن نهال سرخ که خداوند در بهشت عدن کاشته تمسک جوید، باید به حُبّ علی بن أبی طالب علیه السّلام تمسّک جوید».
رسول خدا صلی الله علیه و آله: بوی بهشت از سوی قَرَن می آید، ای اویس قرنی چقدر مشتاق توام، آگاه باشید هر کس او را دید سلام مرا به او برساند. از ایشان سوال شد: ای رسول خدا، اویس قرنی کیست؟ آن حضرت فرمود: اگر از شما پنهان گشت
رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السّلام فرمود: دوست داشتن تو ایمان و دشمنی با تو نفاق است. و نخستین کسی که وارد بهشت میشود، دوستدار توست و اولین کسی که وارد دوزخ میشود، دشمن توست. و خداوند تو را سزاوار آن کرده است، زیرا تو
جابر بن عبدالله انصاری: در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که یک عرب پریشان حال و ژولیده احوال بر ما وارد گشت که جامههای کهنه و پاره بر تن داشت و فقر از رخسارش میبارید. وقتی وارد شد و سلام داد، این ابیات را خواند:
واحدی: علی علیهالسلام در مقابل دریافت مقداری جو، مسئولیت آبیاری شب تا صبح نخلستانی را بر عهده گرفت. وقتی اجرت خود را گرفت، با آن سه صاع[حدود 12 مُشت با دو دست] جو خرید. ثلث آن را تبدیل به آرد کرد که از آن غذایی پختند. پس، مسکینی آمد و
ابوسعید خدری: روزی به دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدم که به من فرمود: ای ابوسعید! خداوند را در زیر عرش ستونی است که همچون خورشید که زمین را برای مردم روشن میکند، بهشت را برای بهشتیان روشن میسازد، جز علی و دوستدارانش به آن دست نمییابد.
علی علیهالسلام فرمود: آیه «وَ السّابِقونَ السّابِقونَ» درباره من نازل شده است؛ کما اینکه آیات «أُوْلائِکَ هُمُ الْوارِثونَ * الَّذینَ یَرِثونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فیها خالِدون»{آنان همان وارثانند، همانان که بهشت را به ارث می برند و در آنجا جاودان می مانند}(مؤمنون/10-11) نیز در حق من نازل شده است.
ابوهریره: رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز صبح را با ما اقامه نمود و سپس فرمود: جبرئیل فرود آمد و گفت: ای محمّد، خداوند ستونی در بهشت قرار داده که یک ثلث آن یاقوتی است سرخ و یک ثلث آن زمرّدی است سبز و ثلث دیگر آن از
جُویریه بن مُسهِر: وقتی همراه امیرالمؤمنین علیه السلام راهی جنگ صفین شدیم و به بلندیهای کربلا رسیدیم، ایشان در گوشهای از سپاه ایستاد، به چپ و راست نگاه کرد و اشک ریخت و گفت: به خدا این جا توقفگاه و محل مرگ آنها است. گفته شد: ای امیرالمؤمنین این جا