عمار یاسر: علی بن ابی طالب در حال خواندن نافله بود که در حالت رکوع سائلی نزد وی آمد. پس انگشتری خود را در آورد و به سائل داد. سپس نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده و آن حضرت را از موضوع آگاه نمود. آنگاه آیه: «إنَّما
ابن أبی یعفور: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: آیا دینی را که با آن خدا را پرستش میکنم بر تو عرضه دارم؟ فرمود: آری. عرض کردم : «أشهد أن لا إله اِلّا الله وَ أشهَدُ أنّ محمّداً رسول الله، اقرار میکنم به آنچه از جانب خدا آمده است.» سپس
امام صادق علیهالسلام: وقتی آیه «إنَّما وَلیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسولُهُ…» نازل شد، جمعی از صحابه در مسجد مدینه گرد آمده و نظر یکدیگر درباره این آیه را جویا میشدند. یکی گفت: ما اگر این آیه را نپذیریم، تمام آیات قرآن را نپذیرفتهایم، و اگر بدان ایمان آوریم، زیر بار ذلتی
جابر بن عبدالله انصاری: در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که یک عرب پریشان حال و ژولیده احوال بر ما وارد گشت که جامههای کهنه و پاره بر تن داشت و فقر از رخسارش میبارید. وقتی وارد شد و سلام داد، این ابیات را خواند: