آیه 31 سوره قیامت

چیزی را باور نکرد بلکه فقط انکار کرد

عمّار یاسر: من و ابوذر غفاری در زیر خیمه‌ای نشسته بودیم که ابن عباس با مردم حرف می‌زد. ابوذر بلند شد و با دست عمود خیمه را زد و سپس گفت: ای مردم، هر کس مرا می‌شناسد، که می‌شناسد ولی هر کس مرا نمی‌شناسد، خودم را معرفی می‌کنم: من جندب

ادامه مطلب»

هیچ وقت ایمان نیاورد

امام باقر علیه‌السلام: [پس از اعلام ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام توسط پیامبر صلی الله علیه وآله در غدیر،] معاویه بلند شد، با غرور  و خشم از مجلس بیرون رفت، در حالی که دست راستش در دست ابوموسی اشعری و دست چپش در دست مغیرة بن شعبه بود و در همان حال

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات