پیشگویی

با این نشانه، اطاعت این مرد بر شما واجب شد

عمّار یاسر و ابن عباس: علی علیه السلام به ما فرمود: در میان صف‌های مردم بگردید و صدا بزنید آیا کسی هست که با اجبار قبول کرده باشد؟ مردم از هر طرف فریاد زدند: خدایا ما راضی هستیم و اسلام آوردیم و رسول تو و پسر عمویش را اطاعت کردیم.

ادامه مطلب»

ده هزار، نه کمتر و نه بیشتر

ابن عباس: در حالی که در ذی قار همراه امیرالمؤمنین علیه‌السلام بودم، پسرش حسن علیه السلام را به کوفه فرستاد تا از اهالی آن برای جنگ با ناکثین بصره، یاری بگیرد. به من فرمود: ای ابن عباس، امروز پسرم حسن می‌آید و ده هزار سوار و پیاده همراه او است،

ادامه مطلب»

تو پریدی و قبول کردی!

أصبغ بن نباته: همراه امیرالمؤمنین علیه السلام نماز صبح را خواندیم. مردی که لباس سفر بر تن داشت آمد به سمت ما آمد. علی علیه السلام فرمود: اهل کجایی؟ گفت: شام. فرمود: چه چیزی تو را این جا آورده؟ گفت: حاجتی دارم. فرمود: به من بگو، اگر هم نمی‌گویی من

ادامه مطلب»

این را به این خضاب می‌کنی

امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی که عبد الرحمن بن ملجم لعنه الله با ایشان بیعت کرد به او فرمود: به خدا قسم که تو به بیعت من وفا نمی‌کنی و این را به این خضاب می‌کنی، با دست به سر و محاسنش اشاره کرد.

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات