انار بهشتی برای وصی پیامبر(ص)
رسول خدا صلی الله علیه و آله: ای فلانی، من تو را از خوردن این انار [بهشتی] منع نکردم، بلکه خدا آن را به من و وصیّم هدیه داده و آن را در این دنیا، بر غیر از «نبی» و «وصی» حرام کرده است. پس، تسلیم خواست خدا باش؛ اگر
رسول خدا صلی الله علیه و آله: ای فلانی، من تو را از خوردن این انار [بهشتی] منع نکردم، بلکه خدا آن را به من و وصیّم هدیه داده و آن را در این دنیا، بر غیر از «نبی» و «وصی» حرام کرده است. پس، تسلیم خواست خدا باش؛ اگر
امام صادق علیهالسلام: رسول خدا صلی الله علیه و آله و همراهان ایشان به کوه «ذباب» رسیدند و آنجا نشستند. در همین حال، پیامبر سر خود را بلند کرد و ناگهان با اناری آویزان مواجه شد. آن را گرفت و دو نیم کرد. از آن خورد و به علی علیهالسلام
امام باقر علیهالسلام: جبرئیل با دو انار از بهشت بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و آنها را به او داد. پیامبر یکی از آنها را خورد و دومی را شکست و نصف از آن را به علی علیهالسلام داد و ایشان آن را خورد. سپس پیامبر
انس بن مالک: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نماز میخواند، وقتی به رکوع رفت آنقدر صبر کرد که گمان کردیم به ایشان وحی نازل شده است. زمانی که سلام داد و به محراب تکیه زد، صدا زد علی بن أبی طالب کجاست؟ علی علیهالسلام در آخر صف مشغول نماز بود و پیش
انس بن مالک: در شبی بسیار تاریک به همراه دو نفر از صحابه در محضر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بودم که ایشان به ما فرمود بروید درِ خانه علی(ع). سپس به در خانه علی علیهالسلام آمدیم و یکی از ما به آرامی در زد. ناگهان علی بن أبی طالب علیهالسلام در
جابر بن عبدالله انصاری: برای حفر خندق [پیش از جنگ احزاب] همراه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بودم و مردم و علی علیهالسلام مشغول حفر زمین بودند. پیامبر به او فرمود: پدرم فدای کسی که او میکَنَد و جبرئیل خاک را از مقابلش برمیدارد و میکائیل یاریش میکند در حالی که تا
احمد بن حنبل: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در شب جنگ بدر فرمود: چه کسی برای ما آب میآورد؟ همه مردم سر به زیر انداختند. اما علی علیهالسلام بلند شد و مَشکی را در بغل گذاشت و به سر چاهی بسیار عمیق و تاریک رفت و وارد آن شد. خداوند هم به
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام: پیش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رفتم در حالی که ایشان سوره مائده را تلاوت میکرد. به من فرمود بنویس و من هم نوشتم تا به این آیه رسیدم: «إنَّما وَلیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ آمَنوا»{ولیّ شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردهاند}(مائده/55). آنگاه رسول
ابن عباس: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، علی علیهالسلام را صدا زد و فرمود: بنشین اینجا و مراقب در باش که امروز کسی وارد اینجا نشود، زیرا گروهی از فرشتگان خدا از پروردگارشان اجازه گرفتهاند که امروز تا شب با من گفتوگو کنند. سپس علی بن أبی طالب(ع) کنار در نشست. عمر
ابن عباس درباره آیه «إذْ تُصْعِدونَ وَ لا تَلْوونَ عَلیٰ أحَدٍ وَالرَّسولُ یَدْعوکُم»{به یاد آورید زمانی را که در حال فرار از کوه بالا میرفتید و به هیچ کس توجه نمیکردید و پیامبر، شما را از پشت سرتان صدا میکرد.}(آل عمران/153): در جنگ اُحد مردم به سرعت از دور رسول