معاویه

برخورد امیرالمؤمنین علیه‌السلام با خزانه‌دار معاویه

امام صادق علیه السلام: جبیر خابور صاحب بیت المال معاویه بود و در کوفه مادری پیر و کهن‌سال داشت. به معاویه گفت: من در کوفه مادری پیر دارم و مشتاق دیدار او شده‌ام، به من اجازه بده نزد او بروم و حقی را که بر من دارد ادا کنم. معاویه

ادامه مطلب»

معاویه مسیحی می‌شود

امیرالمؤمنین علی علیه السلام: پسر هند(=معاویه) نمی‌میرد تا این که صلیب بر گردنش آویخته می‌شود. و همان طور شد که علی علیه السلام فرمود.   پ ن: منظور تظاهر به مسیحیت است.

ادامه مطلب»

تو پریدی و قبول کردی!

أصبغ بن نباته: همراه امیرالمؤمنین علیه السلام نماز صبح را خواندیم. مردی که لباس سفر بر تن داشت آمد به سمت ما آمد. علی علیه السلام فرمود: اهل کجایی؟ گفت: شام. فرمود: چه چیزی تو را این جا آورده؟ گفت: حاجتی دارم. فرمود: به من بگو، اگر هم نمی‌گویی من

ادامه مطلب»

به من ناسزا بگویید ولی از من اعلان برائت نکنید

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در کوفه خطبه گفت و وقتی ناتوانی آن‌ها را دید فرمود: بعد از من همراه با کدام امام می‌جنگید؟! و بعد از خانه‌هایتان از کدام خانه محافظت می‌کنید؟! بدانید که بعد از من با خواری فراگیر و شمشیر برّان که اثرش زشت است و ظالمان آن را برای

ادامه مطلب»

توصیه امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای عمرو بن حمق

علی علیه السلام به عَمرو بن حَمِق خُزاعی گفت: کجا می‌روی ای عمرو؟ گفت: در میان قومم. حضرت فرمود: در میان آن‌ها نرو. گفت: پس نزد بنی کنانه که همسایه ما هستند بروم؟ علی علیه‌السلام فرمود: نه. گفت: آیا به ثقیف بروم؟ امیرالمؤمنین فرمود: با معرّه و مجرّه چه می‌کنی؟

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات