مدینه

سفر به برحات

جابر انصاری: علی علیه السلام را گم کردم و چند روز او را در مدینه ندیدم، دلم برای او تنگ شد و نزد اُم سلمة مخزومیّه رفتم و جلوی در خانه او ایستادم. او از خانه بیرون آمد و به او گفتم: من آقایم امیر مومنان را گم کرده‌ام و

ادامه مطلب»

درخواست مرد فقیر از پیامبر(ص)

جابر بن عبدالله انصاری: در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که یک عرب پریشان حال و ژولیده احوال بر ما وارد گشت که جامه‌های کهنه و پاره بر تن داشت و فقر از رخسارش می‌بارید. وقتی وارد شد و سلام داد، این ابیات را خواند:

ادامه مطلب»

از علی(ع) برایم بگو

جمیع بن عمیر: در مسجد جامع نماز می‌خواندم که ابن عمر را دیدم. پس از نماز نزد او نشستم و گفتم: از علی برایم بگو. گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله، ابوبکر را فرستاد تا سوره برائت (توبه) را بر مردم مکه و حجّاج خانه خدا ارائه کند.

ادامه مطلب»

بعد از آن، هر کجا پیدا شوند، باید کشته شوند!

‌امام صادق علیه‌السلام: آیات ابتدایی سوره توبه زمانی نازل شد که رسول خدا صلی الله علیه و آله در سال نهم هجرت از غزوه تبوک بازگشته بود. رسول خدا پس از فتح مکه مشرکان را از انجام مناسک حج در آن سال منع نفرمود…. منش رسول خدا این بود که

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات