عمر بن خطاب

مگر اینکه در حق تو ارفاق کند

امام سجاد علیه‌السلام: روزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و اصحاب در مسجد نشسته بودند. پیامبر(ص) به آنان فرمود: مردی از اهل بهشت وارد می‌شود و سؤالی می‌کند که برایش اهمیت زیادی دارد. مردی آمد که بیشتر به اهل مصر شباهت داشت. جلو آمد و به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سلام داد و

ادامه مطلب»

از «والدین» نافرمانی نکنید

اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین علیه‌السلام درباره مفهوم آیات «أنِ اشْکُرلی وَ لِوالِدَیْکَ إلَیَّ الْمَصیرُ * وَ إن جاهَداکَ عَلی أن تُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِه عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْروفًا وَاتَّبِعْ سَبیلَ مَنْ أنابَ إلَیَّ ثُمَّ إلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِما کُنتُمْ تَعْمَلونَ»{شکرگزارِ من و والدینت

ادامه مطلب»

خوش به حال دوستان و وای به حال دشمنان‌

عبد قیس: در جنگ جمل، علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) آمد و وسط دو سپاه ایستاد در حالی که کجاوه عایشه را مردان بنی‌ضبه احاطه کرده بودند. فرمود: طلحه و زبیر کجا هستند؟ زبیر از صف سپاه بیرون آمد و تا نزدیک علی علیه‌السلام جلو رفت. امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود: ای زبیر، چه انگیزه‌ای

ادامه مطلب»

از آن دو نفر راستگوتر و نیکوکارتر هستی

سُلَیم بن قیس: مهاجرین و انصار در حال گفت‌وگو و فخرفروشی به مناقب و فضایل خود بودند که علی علیه‌السلام، به طلحه فرمود: ای طلحه، زمانی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله استخوان کتف(1) طلب کرد تا در آن چیزی نوشته شود که امّت، بعد از او دچار گمراهی و اختلاف نشوند

ادامه مطلب»

تو پیامبر(ص) را آزار دادی

عمر خطاب: در حالی که در حق علی علیه‌السلام ظلم می‌کردم، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله من را دید و گفت: ای عمر، تو من را آزار دادی! عرض کردم: پناه می‌برم به خدا از اینکه رسول خدا را آزار بدهم! ایشان فرمود: تو علی را اذیت کردی و هرکس علی را آزار

ادامه مطلب»

ویژگی درخت طوبا

ابوهُریره: رسول خدا صلی الله علیه و آله روزی به عمر خطّاب فرمود: ای عمر، در بهشت درختی وجود دارد که شاخ و برگ آن همه‌ی خانه‌ها و مجالس و کاخ‌های بهشتی را پوشش می‌دهد، ریشه‌ی این درخت در خانه‌ی من است. سه روز از این موضوع گذشت و پیامبر

ادامه مطلب»

با این رفتارت مرا آزار نده!

امیرالمؤمنین علیه‌السلام: در حالی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدم که ابوبکر و عمر نزد ایشان بودند؛ من هم بین آن حضرت و عایشه نشستم. عایشه گفت: برای نشستن جایی جز کنار من یا کنار رسول خدا پیدا نکردی؟! پیامبر اکرم فرمود: ای عایشه تندی نکن و

ادامه مطلب»

تأخیر امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بازگشت از زیرِ زمین!

ابوسعید خدری: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و گروهی از اصحاب در «أبطح» نشسته بودند؛ پیامبر اسلام مشغول سخن گفتن برای ما بود، ناگهان گردبادی بلند شد و گرد و غبار به راه انداخت و نزدیک ایشان شد. شخصی که در آن بود به حضرت سلام کرد

ادامه مطلب»

کسی راستگوتر از اصحاب کهف نیست!

سلمان فارسی: ابوبکر، عمر و عثمان به ملاقات رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رفتند و گفتند: یا رسول الله، چرا همیشه علی را بر ما برتری می‌دهید؟ فرمود: این من نیستم که او را برتری داده‌ام بلکه خدای متعال او را برتری داده است. گفتند: به چه دلیل؟ فرمود: اگر از من

ادامه مطلب»

بلند شو به خورشید سلام کن

جابر بن عبدالله و انس بن مالک: گروهی نزد عمر به بدگویی از علی علیه‌السلام پرداختند. سلمان گفت: عمر، آیا فراموش کردی روزی را که ابوبکر، من و ابوذر نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بودیم و ایشان فرشی برای ما پهن کرد و هر یک از ما را در گوشه‌ای نشاند

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات