آیه تطهیر در خانه من نازل شد
أم سلمه: آیه تطهیر در خانه من و در روزی که نوبت من بود نازل گردید. در آن روز، رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد من بود که علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را طلبید و جبرئیل نیز آمد و جامهای فَدَکی بر روی
أم سلمه: آیه تطهیر در خانه من و در روزی که نوبت من بود نازل گردید. در آن روز، رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد من بود که علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را طلبید و جبرئیل نیز آمد و جامهای فَدَکی بر روی
از ام سلمه سؤال شد: درباره این شخص (علی علیهالسلام) که مردم در مدح و ذمّ او بسیار گفتهاند چه می-گویی؟ گفت: تو از ستایشگران اویی یا از نکوهشگران وی؟! گفتم: از مادحان اویم. گفت: همینطور است. به خدا سوگند او بر حق بود. نه تغییری در دین داد و
از جمله صفات اوصیا که امیرالمؤمنین علیهالسلام برای مردی یهودی بر شمرد، چنین است: اما هفتم ای برادر یهود، اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله چون عازم فتح مکه شد، دوست داشت همان طور که در آغاز دعوت آنان را به اسلام فرا خوانده بود، در پایان نیز
امام صادق علیهالسلام: آیات ابتدایی سوره توبه زمانی نازل شد که رسول خدا صلی الله علیه و آله در سال نهم هجرت از غزوه تبوک بازگشته بود. رسول خدا پس از فتح مکه مشرکان را از انجام مناسک حج در آن سال منع نفرمود…. منش رسول خدا این بود که
تفسیر امام عسگری علیهالسلام: رسول خدا صلی الله علیه و آله ده آیه از سوره برائت را به ابوبکر بن أبی قحّافه سپرد که در آن آیات، به نقض پیمان میان مسلمانان و کفار اشاره شده بود و بر اساس این آیات دیگر مشرکان حق نداشتند به کعبه نزدیک شوند.
از میان کارهای برجسته ای که خدا به دست امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام انجام داده و اخبار مملو از آن است، زندگینامه نویسان و مورخان آن را روایت کردهاند و شعرا اشعاری در مورد آن سرودهاند، دو بار بازگشت خورشید برای آن حضرت علیه السلام است. یکبار
امیرالمؤمنین علیهالسلام: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتم. ایشان فرمود: ای علی، به خدا سوگند من از تو راضی هستم، پروردگارت هم از تو راضی است و هر زن و مرد مؤمنی نیز تا قیام قیامت از تو راضی است. گفتم: یا رسول الله، آیا [غیر مستقیم]،
امام صادق علیه السلام: علی علیه السلام به خاطر نیازی بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد در حالی که بیهوش بود و سرش بر بالین جبرئیل قرار گرفته بود و جبرئیل به شکل دحیه کلبی بود. وقتی علی علیه السلام وارد شد جبرئیل به او گفت: سر
رسول خدا صلی الله علیه و آله: وقتی مرا به معراج بردند، به حضور پروردگارم رسیدم که به فاصله دو کمان یا نزدیکتر بود. آنگاه صدایی از جانب پروردگارم شنیدم که: ای محمّد، از میان کسانی که در زمین همراه تو هستند، چه کسی را دوست میداری؟ عرض کردم: پروردگارا،
پیامبر صلی الله علیه و آله: جبرئیل علیه السلام از جانب خدا با برگ سبز آسی نزد من آمد که در آن با رنگی سفید چنین نوشته شده بود: من محبّت علی بن أبی طالب را بر آفریدگانم واجب کردم، پس این را از جانب من ابلاغ کن!