بابل

داستان رد الشمس به نقل از شیخ مفید

از میان کارهای برجسته ای که خدا به دست امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام انجام داده و اخبار مملو از آن است، زندگی‌نامه نویسان و مورخان آن را روایت کرده‌اند و شعرا اشعاری در مورد آن سروده‌اند، دو بار بازگشت خورشید برای آن حضرت علیه السلام است. یکبار

ادامه مطلب»

صدای ترسناک بازگشت خورشید

جویریه بن مُسهِر، ابو رافع و حسین بن علی علیهما السلام: وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام در بابل از فرات عبور کرد، خود همراه گروهی که با او بودند نماز عصر را خواند. اما مردم از عبور دادن آن‌ها فارغ نشدند تا این‌که خورشید غروب کرد و اکثراً نماز عصر را

ادامه مطلب»

خورشید هفت بار با علی علیه السلام سخن گفت

جابر بن عبدالله انصاری: خورشید هفت بار با علی علیه السلام سخن گفت: بار اول به او گفت: ای امام المسلمین نزد پروردگارم مرا شفاعت کن تا عذابم نکند. بار دوم گفت: به من امر کن تا دشمنانت را بسوزانم که من آن‌ها را از چهره‌هایشان می‌شناسم. بار سوم در

ادامه مطلب»

پیش‌بینی عذاب در سرزمین بابل

جویریه بن مُسهِر: علی علیه السلام شبانه ما را از کربلا به فرات حرکت داد، وقتی به بابل رسیدیم به من گفت: نام این مکان چیست ای جویریه؟ گفتم: این‌جا بابل است ای امیرالمؤمنین. گفت: آیا غیر از این است که بر هیچ نبی و وصی نبی جایز نیست که

ادامه مطلب»

صدایی مثل صدای ارّه شنیدیم!

امام باقر علیه السلام: وقتی امیرالمؤمنین از کوفه به سمت نهروان خارج شد و وارد اولین زمین از بابل شد، وقت نماز عصر فرا رسید. از آنجا عبور نکرد تا اینکه خورشید غروب کرد. مردم به جز مالک اشتر، در چپ و راست راه توقف کردند و نماز خواندند. مالک

ادامه مطلب»

به هر جا می‌رسیدیم بدتر از قبلی بود

عبد خیر بن یزید: همراه علی علیه السلام در سرزمین بابل حرکت می کردم. وقت نماز عصر فرا رسید. به هر مکانی که می رسیدیم آن را بدتر از قبلی می‌دیدیم، تا اینکه به مکانی بهتر از آنچه دیده بودیم رسیدیم، و خورشید نزدیک غروب کردن بود. علی علیه السلام

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات