ام سلمه

منظور از پیامبران، صدیقین، شهیدان و صالحین

امّ سلمة: از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله درباره آیه «فَاُوْلٰئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِم مِنَ النَّبیّینَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ اُولٰئِکَ رَفیقا»{در زمره کسانی خواهند بود که خدا ایشان را گرامی داشته؛ یعنی با پیامبران و صدّیقان و شهیدان و صالحین. و آنان چه رفیقان نیکویی

ادامه مطلب»

با این حساب، همه مردم هلاک شده‌اند!

شدّاد بن اوس: وقتی جنگ جمل اتفاق افتاد، با خودم گفتم: نه با علی(ع) می‌مانم و نه ضد او. نصف روز را نجنگیدم. شب شد و خدا در دلم انداخت که همراه علی(ع) شوم. به همراه او جنگیدم تا کار به پایان رسید. بعد عازم مدینه شدم و پیش اُمّ

ادامه مطلب»

شاهد باشید و حرفم را بفهمید

سلمان فارسی: روزی به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله عرض کردیم: یا رسول الله، خلیفه بعد شما کیست تا او را بشناسیم؟ پیامبر(ص) به من فرمود: ای سلمان! ابوذر، مقداد و ابوایوب انصاری را بیاور [تا بگویم]. در حالی که امّ سَلَمه همسر پیامبر(ص) هم پشت در بود، ایشان به ما فرمود:

ادامه مطلب»

مانند دشنام به پیامبر(ص)

ابوعبدالله جدلی: پیش اُمّ سلمه همسر پیامبر  بودم که گفت: در بین شما به رسول خدا دشنام داده می‌شود؟! پاسخ دادم: پناه بر خدا! اُمّ سلمه گفت: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمود: هر کس به علی  دشنام بدهد، قطعاً به من دشنام داده است!

ادامه مطلب»

دو پرنده‌ای که به یاری امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمدند

ام سلمه: علی علیه‌السلام به همراه بلال به دنبال ردّ پای رسول خدا رفتند؛ وقتی به کوه رسیدند ردّ پا قطع شد. در آن‌جا پیرمردی را دیدند که به عصا تکیه داده بود و عبایی بر شانه‌ داشت و ظاهرش شبیه چوپان‌ها بود. امام علی فرمود: ای بلال، بنشین تا

ادامه مطلب»

سفر به برحات

جابر بن عبدالله انصاری: علی علیه السلام را گم کردم و چند روز او را در مدینه ندیدم، دلم برای او تنگ شد و نزد اُم سلمة مخزومیّه رفتم و جلوی در خانه او ایستادم. او از خانه بیرون آمد و به او گفتم: من آقایم امیر مومنان را گم

ادامه مطلب»

مواظب باشید که گمراه نشوید

ام سلمه: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله با صدای بلند فرمود: بدانید که اقامت در این مسجد[=مسجدالنبی] برای کسی که جُنُب یا حیض باشد جایز نیست، به جز پیامبر و همسرانش و فاطمه و علی. مواظب باشید که این مطلب را دو بار برایتان تبیین کردم تا گمراه نشوید.

ادامه مطلب»

مدال افتخاری که زید بن صوحان دریافت کرد

امام صادق علیه‌السلام: زمانی که زید بن صوحان رحمت‌الله علیه در جنگ جمل بر زمین افتاد، امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد و بر بالای سرش نشست و فرمود: ای زید، خدا تو را رحمت کند که مردی بودی که زحمت و دردسرت برای من بسیار کم بود و در عوض بسیار کمکم

ادامه مطلب»

به نامی که رسول خدا(ص) تو را با آن نامیده برگرد

از معجزات امیرالمؤمنین علیه‌السلام این است که میثم تمار برده زنی از بنی اسد بود. حضرت او را خرید و آزاد کرد و فرمود: اسمت چیست؟ گفت: سالم. فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من خبر داد که نامی که پدرت برایت گذاشته است در عجم میثم

ادامه مطلب»

اگر گوشهایم آن را از رسول خدا(ص) نشنیده باشد، کر شوند

أبومسلم گفت: به همراه حسن بصری و أنس بن مالک خارج شده تا به درب منزل ام سلمه رسیدیم، أنس جلوی در نشست و من با حسن بصری داخل منزل شدم. آنگاه از حسن بصری شنیدم که میگفت: سلام بر تو ای مادر، رحمت خداوند نصیب تو باد. ام سلمه

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات