سفر به برحات
جابر انصاری: علی علیه السلام را گم کردم و چند روز او را در مدینه ندیدم، دلم برای او تنگ شد و نزد اُم سلمة مخزومیّه رفتم و جلوی در خانه او ایستادم. او از خانه بیرون آمد و به او گفتم: من آقایم امیر مومنان را گم کردهام و
جابر انصاری: علی علیه السلام را گم کردم و چند روز او را در مدینه ندیدم، دلم برای او تنگ شد و نزد اُم سلمة مخزومیّه رفتم و جلوی در خانه او ایستادم. او از خانه بیرون آمد و به او گفتم: من آقایم امیر مومنان را گم کردهام و
امام باقر علیهالسلام: یقیناً علی علیهالسلام مالک هر آنچه در روی زمین و در زیر آن است بود؛ دو ابر «سرکش» و «رام» بر او عرضه شد؛ در ابر سرکش فرمانروایی زیرِ زمین و در ابر رام فرمانروایی هر آنچه روی زمین است بود؛ آن حضرت ابر «سرکش» را انتخاب
عایشه: روزی رسول خدا، علی علیهالسلام را در دنبال کاری فرستاد. هنگام بازگشت علی، پیامبر در خانه من بود و وقتی علی علیهالسلام از درِ خانه وارد شد، پیامبر صلی الله علیه و آله بلند شد و از او در وسط خانه استقبال کرد و در آغوشش گرفت. ابری آنان
ابن عباس: در جمعی از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم و آن حضرت در میان ما بود. متوجه شدیم رسول خدا با چشم خود به آسمان اشاره کرد و وقتی نگاه کردیم، متوجه ابری شدیم که به سوی ما میآمد. پیامبر به ابر فرمود: جلو
اَنَس بن مالک: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله سوار بر مرکب خود شد و راهی شد و فرمود: ای انس، افسار حیوان را بگیر و ببر به فلان جا که علی در آنجا در حال تسبیح با سنگریزه است! سلامم را به او برسان و او را
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله: هر گروهی از مشرکان که نافرمانی کردند، آنان را با تیر خدا زدم. سؤال شد تیر خدا چیست؟ ایشان فرمود: علی بن أبی طالب(ع) است، او را به هر جنگی فرستادم دیدم که جبرئیل(ع) در سمت راست، میکائیل(ع) در سمت چپ و عزرائیل(ع) در جلوی او قرار
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله: به خدا قسم، علی علیهالسلام را به هر جنگی فرستادم دیدم که جبرئیل علیهالسلام با هفتادهزار فرشته در سمت راست و میکائیل با هفتادهزار فرشته در سمت چپ و عزرائیل در جلوی او حرکت میکنند و ابری هم بر او سایه انداخته تا بهترین پیروزی به او