آخرالزمان

راحتم کن که همه دوستانم را بردی

عمّار بن یاسر: در یکی از جنگ‌های رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله همراه ایشان بودم. علی علیه‌السلام پرچم‌داران سپاه دشمن را کشت و جمع آنان را از هم پاشید و عمروبن عبدالله جمحی و شیبة بن نافع را هم به قتل رساند. پیش رسول خدا(ص) آمدم و گفتم: یا رسول الله، واقعا

ادامه مطلب»

خوش به حال دوستان و وای به حال دشمنان‌

عبد قیس: در جنگ جمل، علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) آمد و وسط دو سپاه ایستاد در حالی که کجاوه عایشه را مردان بنی‌ضبه احاطه کرده بودند. فرمود: طلحه و زبیر کجا هستند؟ زبیر از صف سپاه بیرون آمد و تا نزدیک علی علیه‌السلام جلو رفت. امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود: ای زبیر، چه انگیزه‌ای

ادامه مطلب»

جنبنده‌ای در آخرالزمان!

ابوبصیر: امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به دنبال امیرالمؤمنین علیه السلام که در مسجد مقداری شن جمع کرده بود و سرش را روی آن گذاشته و خوابیده بود، رفت. آن حضرت با پا او را تکان دادند و به او فرمودند: ای جنبنده‌ی

ادامه مطلب»

ابومسلم، آنها را بگیر!

اعمش از مردی همدانی روایت می‌کند: در جنگ صفّین همراه علی علیه السلام بودیم. اهل شام، جناح راست سپاه امیرالمؤمنین را شکست دادند. مالک اشتر فریاد زد که عقب‌نشینی کنند. امیرالمؤمنین علیه السلام در همین حال، سه بار به اهل شام فرمود: ای ابومسلم، آن‌ها را بگیر! مالک گفت: مگر

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات