کینه

فرشتگان راه را شلوغ کرده‌اند!

امام صادق علیه السّلام: رسول خدا صلی الله علیه و آله  در میان جمعی از صحابه خود نشسته بود که ناگهان برخاسته و به استقبال جنازه‌ای رفت که توسط چهار حبشی حمل می‌شد. به آنها فرمود: او را بر زمین بگذارید. سپس چهره او را نمایان ساخت و فرمود: کدامیک

ادامه مطلب»

دروغ می‌گوید هر که با «این» دشمنی کند

یعلی بن مُرّه آورده است که در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بوده که علی بن أبی طالب علیه السّلام وارد شد. پیامبر فرمود: دروغ می‌گوید آنکه گمان می‌برد ولایت مرا پذیرفته و دوستم می‌دارد در حالی که با «این» دشمنی ورزیده، از او نفرت داشته باشد.

ادامه مطلب»

تفاوت مرگ دوست و دشمن

امام صادق علیه السّلام: به خدا سوگند دوستدار علی مرگ را تجربه نمی‌کند تا اینکه علی بن أبی طالب علیه السّلام را در جایی که دوست دارد، ببیند و دشمن علی بن أبی طالب مرگ را تجربه نمی‌کند مگر اینکه علی بن أبی طالب را در جایی که منفورترین جا

ادامه مطلب»

چه کسی انگشتر را به تو داد؟

ابن عباس: روزی عبدالله بن سلام و جماعتی از یهودیان مسلمان شده به ملاقات رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده و عرض کردند: یا رسول الله؛ خانه‌های ما دور از اینجاست و جز مسجد جایی برای گفتگو نمی‌یابیم. قوم ما چون دریافتند ما خدا و رسول او را

ادامه مطلب»

به زودی می‌فهمند چه کسی مجنون است!

رسول خدا صلی الله علیه و آله  فرمود: هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه محبت خالصانه من در قلب او باشد و اگر محبت خالصانه من در قلب کسی جای گرفت، محبّت خالصانه علی نیز به قلبش راه می‌یابد. ای علی، دروغ می‌گوید آنکه گمان کرده مرا دوست می‌دارد ولی از

ادامه مطلب»

کوتاهی در یاری یعنی همان دشمنی

پیامبر صلی الله علیه و آله: خداوند به سبب بدبینی بنی‌اسرائیل نسبت به پیامبرانشان باران را از ایشان دریغ نمود، و خداوند به سبب دشمنی با علی بن أبی طالب باران را از این اُمّت دریغ خواهد کرد. مردی برخاست و گفت: یا رسول الله، مگر کسی هم به علی

ادامه مطلب»

عبادت به اندازه رسالت حضرت نوح(ع)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی، اگر بنده‌ای به اندازه زمان اقامت نوح در قومش خدا را عبادت کند و به اندازه کوه اُحد طلا داشته باشد و آن را در راه خدا انفاق نماید و عمرش چنان طولانی شود که هزار حج به جا آورد

ادامه مطلب»

درخواست مرد فقیر از پیامبر(ص)

جابر بن عبدالله انصاری: در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که یک عرب پریشان حال و ژولیده احوال بر ما وارد گشت که جامه‌های کهنه و پاره بر تن داشت و فقر از رخسارش می‌بارید. وقتی وارد شد و سلام داد، این ابیات را خواند:

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات