در ساحل فرات، صبور باش
یحیی حضرمی: وقتی امیرالمؤمنین به سوی صفین می رفت و به سرزمین نینوا رسید، صدا زد: ای ابا عبدالله، در ساحل فرات صبور باش. گفتم: منظور چیست؟ ایشان قتلگاه حسین علیه السلام در بلندیهای نینوا را نشان داد.
یحیی حضرمی: وقتی امیرالمؤمنین به سوی صفین می رفت و به سرزمین نینوا رسید، صدا زد: ای ابا عبدالله، در ساحل فرات صبور باش. گفتم: منظور چیست؟ ایشان قتلگاه حسین علیه السلام در بلندیهای نینوا را نشان داد.
حبّة بن جوین عُرَنی: جویریه بن مُسهِر عبدی، فردی صالح و دوست راستین علی علیه السلام بود. علی علیه السلام نیز او را دوست میداشت. روزی همراه علی علیه السلام میرفتیم. برگشت و جویریه را پشت سرش، دورتر دید. صدایش زد: ای جویریه نزد من بیا، آیا نمیدانی که من
امیرالمؤمنین علیهالسلام بعد از بیعت مردم و پیش از جنگهای سهگانه فرمود: من به جنگ با ناکثین، قاسطین و مارقین امر شدهام. یعنی به ترتیب اصحاب جمل، اصحاب صفّین و خوارج نهروان. و با آنها جنگید و همان طور شد که علی علیه السلام از آن خبر داده بود.
امام صادق علیه السلام: علی علیه السلام دستور داد نام کسانی را که وارد کوفه میشوند برای او بنویسند. افرادی این کار را انجام دادند و اسامی وارد صفحهای شد. حضرت آن را خواند. وقتی به اسم ابن ملجم رسید انگشتش را بر روی اسمش گذاشت و دوبار گفت: خدا
نهج البلاغه: مروان بن حکم در جنگ جمل اسیر شد. امام حسن و امام حسین علیهما السلام نزد پدر شفاعت او را کردند و در مورد او با امیرالمؤمنین علیه السلام صحبت کردند و امام او را رها کرد. گفتند: ای امیرالمؤمنین! مروان با شما بیعت میکند. علی علیهالسلام فرمود:
علی علیه السلام قبل از جنگ جمل، به طلحه و زبیر وقتی اجازه خواستند که به عمره بروند فرمود: به خدا قسم که قصد عمره ندارید بلکه میخواهید به بصره بروید. علی علیه السلام به ابن عباس که خبر اجازه گرفتن آن دو برای عمره را به حضرت داد فرمود:
ابن رزین غافِقی: از علی بن ابی طالب علیه السلام شنیدم که می فرمود: ای اهل عراق، از میان شما هفت نفر در عذراء کشته میشود که داستان آنان شبیه اصحاب اُخدود است. پس از آن حُجر و یارانش کشته شدند. پ ن1: عذراء مکانی در چهار فرسخی دمشق
اصبغ بن نباته: روزی امیرالمؤمنین در تپه کوفه نشسته بود و به کسانی که در کنارش بودند گفت: چه کسی آن چه من میبینم را میبیند؟! گفتند: چه میبینی ای چشم بینای خدا بر بندگانش؟ گفت: شتری را میبینم که جنازهای را حمل میکند، مردی سوار بر آن است و
امیرالمؤمنین علیه السلام به جُوَیریه بن مُسهِر فرمود: به سوی فرد خشن و ظالمی -که خود را منسوب به قومی کرده که از آنان نیست- کشیده و برده میشوی، دست و پایت را قطع کرده و سپس تو را به صلیب میکشد. زمان سپری شد تا این که زیاد بن
امیرالمؤمنین علیهالسلام در کوفه خطبه گفت و وقتی ناتوانی آنها را دید فرمود: بعد از من همراه با کدام امام میجنگید؟! و بعد از خانههایتان از کدام خانه محافظت میکنید؟! بدانید که بعد از من با خواری فراگیر و شمشیر برّان که اثرش زشت است و ظالمان آن را برای