آخرین روایت اعمش
شُریک بن عبدالله قاضی: هنگام بیماری أعمش -که بر اثر آن درگذشت- به عیادتش رفتم و در آنجا بودم که ابن شبرمه و ابن أبی لیلی و ابوحنیفه وارد شدند و حال او را پرسیدند؛ أعمش از ضعف و ناتوانی شدید خود گلایه کرد و از گناهان خود که از
شُریک بن عبدالله قاضی: هنگام بیماری أعمش -که بر اثر آن درگذشت- به عیادتش رفتم و در آنجا بودم که ابن شبرمه و ابن أبی لیلی و ابوحنیفه وارد شدند و حال او را پرسیدند؛ أعمش از ضعف و ناتوانی شدید خود گلایه کرد و از گناهان خود که از
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدای متعال در روز قیامت به من و علی بن أبی طالب میفرماید: دوستداران خودتان را وارد بهشت و دشمنانتان را داخل جهنم کنید. آیه «ألْقیا فی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفّارٍ عَنیدٍ»{هر کافر سرسختی را در جهنّم بیندازید»}(ق/ 24) ناظر به همین معناست.
مفضّل بن عمر: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: چرا امیرالمؤمنین علیهالسلام قسمتکنندهی بهشت و جهنم شد؟ فرمود: چون حُبّ او ایمان و دشمنی با او کفر است و بهشت برای اهل ایمان و جهنم برای اهل کفر آفریده شده است؛ بنابراین فقط دوستداران او به بهشت میروند و دشمنانش
اباصلت هروی: روزی مأمون به امام رضا علیه السّلام عرض کرد: یا أباالحسن، به من بگویید چرا جدّتان امیرالمؤمنین تقسیمکنندهی بهشت و جهنم است و چگونه آن را تقسیم میکند؟ این موضوع فکر مرا بسیار به خود مشغول کرده است. امام رضا علیه السّلام به او فرمود: ای مأمون مگر
ابن عباس: من و رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی بن أبی طالب علیهالسلام در صحن کعبه بودیم که شخصی درشتاندام و شبیه فیل جلو آمد؛ رسول خدا آب دهان انداخت و فرمود: لعنت بر تو! امام علی عرض کرد: یا رسول الله، آن چیست؟ فرمود: او
امام باقر علیهالسلام: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: یا علی، به درّهی جنها برو. آن حضرت وارد درّه شد و در آن گشتی زد ولی کسی را ندید، تا اینکه به ورودی آن رسید و در آنجا پیرمردی را دید و به او گفت: اینجا چه میکنی؟
جابر بن عبدالله انصاری: به همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله در «منی» بودیم که نگاهمان به مردی افتاد که متضرّعانه به رکوع و سجده میرفت. عرض کردیم: یا رسول الله، چه نماز خوبی میخواند! فرمود: او همانی است که پدرتان را از بهشت بیرون کرد! علی علیه
سعد بن أبی وقّاص: در صحن کعبه همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم که از سمت رکن یمانی موجودی بزرگ شبیه به یک فیل بسیار تنومند به سوی ما آمد؛ رسول خدا آب دهان به طرفش انداخت و فرمود: خوار و ذلیل شدی! امیرالمؤمنین علیه السّلام برخاست
انس بن مالک: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به همراه علی بن أبی طالب علیه السّلام جلوی خانه نشسته بود؛ پیرمردی به سمت آنها آمد و به رسول خدا سلام کرد و رفت. پیامبر اکرم به امیرالمؤمنین فرمود: این پیرمرد را میشناسی؟ عرض کرد: خیر! فرمود: او
ابن عباس: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: خداوند پنج چیز به من و پنج چیز هم به علی علیهالسلام داد! 1- به من «جوامع الکلِم» را بخشید و به علی «جوامع العلم» را عطا کرد؛ 2- مرا نبی کرد و او را وصی قرار داد؛ 3- «کوثر» را به من و