ترس

داستان رویارویی عمرو بن عبدود و امیرالمؤمنین علیه‌السلام

عمرو بن عبدوُد که در جنگ بدر به شدت زخمی شده بود و در جنگ اُحد حضور نداشت، در جنگ خندق حاضر شد و شمشیر کشید و از شجاعت و هیبت و صلابت خود رجز می‌خواند. ضرار بن خطّاب فهری، عکرمة بن أبی‌جهل، هبیرة بن أبی‌وهب و نوفل بن عبدالله

ادامه مطلب»

مسلمانان کجا بودند تا ببینند…

ربیعة بن مالک: پیش حذیفة بن یمان رفتم و گفتم: اباعبدالله، مردم درباره علی‌بن‌أبی‌طالب و مناقب او گفت‌وگو می‌کنند اما مردم بصره به آنان می‌گویند شما درباره منزلت این مرد افراط می‌کنید. حدیثی درباره او برایم نقل می‌کنی که آن را برای مردم روایت کنم؟ حذیفه گفت: ای ربیعه، این

ادامه مطلب»

داستان غدیر از زبان زید بن ارقم

جابر بن ارقم: در حالی که در مجلسی بودیم و برادرم زید بن ارقم با ما حرف می‌زد، ناگهان مردی که سوار بر اسب بود و لباس سفر به تن داشت وارد جمع ما شد و سلام کرد، ایستاد و گفت: آیا زید بن ارقم در بین شماست؟ زید پاسخ

ادامه مطلب»

نام آن مرد را به ما نمی‌گوید!

زیاد بن منذر: در محضر امام باقر علیه‌السلام بودم در حالی که ایشان مشغول سخن گفتن با مردم بود. ناگهان مردی از اهل بصره به نام عثمان أعشی که از حسن بصری نقل حدیث می‌کرد برخاست و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، فدایت شوم، حسن بصری حدیثی را برای

ادامه مطلب»

حدیث منزلت در حدیث غدیر

امام باقر علیه‌السلام: هنگامی که جبرئیل در حجّةالوداع با اعلان امر علی بن ابی طالب علیه‌السلام بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل شد و آیه «یا أیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إلَیکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاس»{ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو

ادامه مطلب»

ایمنی از ترس روز قیامت

امیرمؤمنان علیه السّلام خطاب به ابوعبدالله جدلی: ای ابوعبدالله، آیا تو را از حسنه‌ای آگاه کنم که هرکس آن را به دست آورد به واسطه آن از هول روز قیامت ایمن خواهد شد؟ آن حسنه، حُبّ ما اهل بیت است، آیا تو را از سیئه‌ای که هرکس مرتکب آن شود

ادامه مطلب»

دوازده هزار قلاده

امام باقر علیه السّلام: هرکس با علی دشمنی کند وارد دوزخ می‌شود. آن‌گاه خداوند دوازده هزار طوق به گردنش افکنده که بر هر طوق شیطانی است که به صورتش آب دهان انداخته و او را به وحشت و هراس می‌اندازد.

ادامه مطلب»

مرا از اهل آسمان محافظت می‌کنی یا از اهل زمین؟!

امام صادق علیه‌السلام: علی علیه‌السلام خدمتکاری به اسم قنبر داشت و او حضرت را بسیار دوست می داشت، به گونه‌ای که هنگامی که علی علیه‌السلام بیرون می رفت او با شمشیر پشت سر ایشان از حضرت محافظت می کرد. علی علیه‌السلام شبی او را دید و فرمود: ای قنبر تو

ادامه مطلب»

چه چیز باعث شد که چنین حرفی بگوید؟!

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در ذی‌قار در حالی که برای گرفتن بیعت نشسته بود فرمود: از طرف کوفه، هزار مرد -نه یکی بیشتر و نه یکی کمتر- نزد شما می‌آیند و با من تا مرگ بیعت می‌کنند. ابن عباس گفت: مضطرب شدم و ترسیدم که افراد کمتر یا بیشتر از آن باشد

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات