عهد و پیمان منافق و فاسق
امیرالمؤمنین علیه السّلام در حال جان دادن فرمود: ای حسن، خداوند از پدرت پیمان گرفته که هر منافق و فاسقی را دشمن بدارد و از هر منافق و فاسقی نیز پیمان گرفته که پدرت را دشمن بدارد.
امیرالمؤمنین علیه السّلام در حال جان دادن فرمود: ای حسن، خداوند از پدرت پیمان گرفته که هر منافق و فاسقی را دشمن بدارد و از هر منافق و فاسقی نیز پیمان گرفته که پدرت را دشمن بدارد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام: به خدا قسم، محاسنم از بالای آن -به موی سفید جلوی پیشانیاش اشاره کرد- خضاب خواهد شد. بدبختترین مردم از این که آن را با خون خضاب کند، باز داشته نمیشود. در جای دیگری فرمود: ماه رمضان فرا میرسد و آسیاب شیطان در آن به گردش درمیآید. بدانید
علی علیه السّلام: دو پسر فاطمه را هم نیکوکار و هم فاجر دوست میدارند اما برای من چنین نوشته شده که هر مؤمنی مرا دوست بدارد و هر منافقی با من دشمنی کند.
امام حسن بن علی علیهماالسلام: أشعث بن قیس کندی در خانهاش مأذنهای بنا کرد و زمانی که در ساعات نماز، صدای اذان را از مسجد جامع کوفه میشنید، بالای مأذنه میرفت و فریاد میزد: ای مرد، واقعا که تو دروغگو و ساحر هستی! پدرم نیز او را زبانه آتش مینامید.
رسول خدا صلی الله علیه و آله دست حسن و حسین علیهما السلام را گرفت و فرمود: هرکس مرا و این دو و پدر و مادرشان را دوست داشته باشد، در روز قیامت با من در مرتبه من خواهد بود.
ابن عباس: در حالی که در ذی قار همراه امیرالمؤمنین علیهالسلام بودم، پسرش حسن علیه السلام را به کوفه فرستاد تا از اهالی آن برای جنگ با ناکثین بصره، یاری بگیرد. به من فرمود: ای ابن عباس، امروز پسرم حسن میآید و ده هزار سوار و پیاده همراه او است،
ابوسعید خُدری: در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که مردی نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: یا رسول الله، مرا از کلام خدای عزّوجل به ابلیس که فرمود: «أسْتَکْبَرْتَ أمْ کُنتَ مِنَ الْعالین»{آیا تکبّر کردی یا از برترینها بودی؟}(ص/75) آگاه فرمایید که اینان که
نهج البلاغه: مروان بن حکم در جنگ جمل اسیر شد. امام حسن و امام حسین علیهما السلام نزد پدر شفاعت او را کردند و در مورد او با امیرالمؤمنین علیه السلام صحبت کردند و امام او را رها کرد. گفتند: ای امیرالمؤمنین! مروان با شما بیعت میکند. علی علیهالسلام فرمود:
ابن ابی الحدید: علی علیهالسلام بعد از وفات مالک اشتر فرمود: خداوند مالک را رحمت کند. او برای من آنگونه بود که من برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم. هنگامی که علی علیهالسلام پنج نفر یعنی معاویه، عمرو بن عاص، ابواعور سلمی، حبیب بن مسلمه و بُسر
امیرالمؤمنین علیهالسلام خطاب به ابن عباس: بعد از نام و یاد خدا و سلام، من تو را در امانت خود شریک کردم و تو را همرازم قرار دادم و هیچکس از افراد خاندانم برای یاری و مددکاری و امانتداری، مثل تو، مورد اعتمادم نبود. اما وقتی که دیدی روزگار بر