ابو ایّوب انصاری: پیامبر صلی الله علیه و آله در خانه من بود. جبرئیل علیهالسلام با جامی نقرهای که زنجیری طلا و آبی از رحیق مختوم در آن بود از آسمان نازل شد و آن را به پیامبر داد و پیامبر هم از آن نوشید. بعد، آن را به علی،
ریاح بن حارث: در حیاط مسجد النبی در محضر امیرالمؤمنین علیهالسلام بودم که گروهی شترسوار آمدند و در آنجا شترهای خود را خواباندند و پیاده به حضور علی علیهالسلام رسیدند. گفتند: السلام علیک یا امیرالمؤمنین و رحمة الله و برکاته. ایشان فرمود: شما که هستید؟ پاسخ دادند: بندگان شما یا