خانوادگی

مگر مروان بیعت نکرده بود؟!

نهج البلاغه: مروان بن حکم در جنگ جمل اسیر شد. امام حسن و امام حسین علیهما السلام نزد پدر شفاعت او را کردند و در مورد او با امیرالمؤمنین علیه السلام صحبت کردند و امام او را رها کرد. گفتند: ای امیرالمؤمنین! مروان با شما بیعت می‌کند. علی علیه‌السلام فرمود:

ادامه مطلب»

فرشتگان راه را شلوغ کرده‌اند!

امام صادق علیه السّلام: رسول خدا صلی الله علیه و آله  در میان جمعی از صحابه خود نشسته بود که ناگهان برخاسته و به استقبال جنازه‌ای رفت که توسط چهار حبشی حمل می‌شد. به آنها فرمود: او را بر زمین بگذارید. سپس چهره او را نمایان ساخت و فرمود: کدامیک

ادامه مطلب»

از خرزهره تلخ‌تر و از عسل شیرین‌تر

در زمان خلافت ابوبکر، شش نفر از قریش نزد ابوسعید خُدری آمده و گفتند: ای ابوسعید، این مرد کیست که چنین سخنان متناقض درباره وی گفته می‌شود؟ گفت: درباره چه کسی می‌پرسید؟ گفتند: درباره علی بن أبی طالب. گفت: شما در مورد مردی از من سؤال می‌کنید که از خرزهره

ادامه مطلب»

دستور داد گردنش را بزنند

حجاج بن یوسف به قنبر خدمتکار امیرالمؤمنین علیه‌السلام گفت: چه کاری برای علی علیه‌السلام  انجام می‌دادی؟ گفت: آب وضو برایش می‌ریختم. حجاج به او گفت: چه می گفت هنگامی که وضویش را تمام می‌کرد؟ قنبر گفت: این آیه را تلاوت می کرد: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ

ادامه مطلب»

من هم با آنها هستم؟

‌امام باقر علیه‌السلام درباره آیه «إنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُم  تَطْهیرا» فرمود: این آیه درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، علی بن ابی طالب علیه‌السلام، فاطمه سلام الله علیها، حسن و حسین سلام الله علیهما در خانه اُم سلمه همسر رسول

ادامه مطلب»

علی علیه‌السلام بت‌ها را درهم می‌شکست

عیسی بن عبدالله قمی: از ‌امام صادق علیه‌السلام شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله ابوبکر را با آیات برائت روانه مکه کرد تا به «جحفه» رسید. سپس امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب را در پی او فرستاد. علی علیه‌السلام به شتاب خود را به ابوبکر رساند. ابوبکر

ادامه مطلب»

پیشگویی درباره یوسف بن عمر ثقفی

امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به مردم کوفه: ای مردم، من شما را به سوی حق دعوت کردم ولی شما از من رو برگرداندید. شما را با تازیانه زدم ولی مرا ناتوان کردید. بعد از من کسانی بر شما ولایت می‌یابند که این روگردانی را از شما نمی‌پذیرند، تا جایی که

ادامه مطلب»

خلقت ما همراه با رحمت است

أصبغ بن نباته: مردی نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و گفت: من تو را همان طور که آشکارا دوست دارم، پنهانی نیز دوست می‌دارم. امیرالمؤمنین علیه السلام لحظاتی با چوبی که در دست داشت زمین را خراشید و سپس سرش را بالا گرفت و گفت: به خدا قسم دروغ گفتی!

ادامه مطلب»

مرا در نجف دفن کنید

اصبغ بن نباته: روزی امیرالمؤمنین در تپه کوفه نشسته بود و به کسانی که در کنارش بودند گفت: چه کسی آن چه من می‌بینم را می‌بیند؟! گفتند: چه می‌بینی ای چشم بینای خدا بر بندگانش؟ گفت: شتری را می‌بینم که جنازه‌ای را حمل می‌کند، مردی سوار بر آن است و

ادامه مطلب»

به زودی می‌فهمند چه کسی مجنون است!

رسول خدا صلی الله علیه و آله  فرمود: هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه محبت خالصانه من در قلب او باشد و اگر محبت خالصانه من در قلب کسی جای گرفت، محبّت خالصانه علی نیز به قلبش راه می‌یابد. ای علی، دروغ می‌گوید آنکه گمان کرده مرا دوست می‌دارد ولی از

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات