خانوادگی

بر روی هر کشته یک نی بیانداز

یزید بن رویم: علی علیه السلام در روز جنگ نهروان فرمود: امروز چهار هزار نفر از خوارج کشته می‌شوند و یکی از آن‌ها «ذوالثدیّه» است. وقتی خوارج را نابود کرد و خواست ذوالثدیّه را پیدا کند، او را دنبال کردم. به من دستور داد برای او چهار هزار نی بِبُرم.

ادامه مطلب»

آیا ممکن است خورشید با علی(ع) صحبت کند؟!

جابر بن عبدالله انصاری: در یکی از راههای مدینه عمار را دیدم. از او درباره رسول الله صلی الله علیه و آله جویا شدم، خبر داد که او در مسجد در میان گروهی از مردم است. وقتی نماز صبح را خواند، نزد ما ماند و ما در همین حال بودیم

ادامه مطلب»

عبادت به اندازه رسالت حضرت نوح(ع)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی، اگر بنده‌ای به اندازه زمان اقامت نوح در قومش خدا را عبادت کند و به اندازه کوه اُحد طلا داشته باشد و آن را در راه خدا انفاق نماید و عمرش چنان طولانی شود که هزار حج به جا آورد

ادامه مطلب»

چه کسی انگشتر را به تو داد؟

ابن عباس: روزی عبدالله بن سلام و جماعتی از یهودیان مسلمان شده به ملاقات رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده و عرض کردند: یا رسول الله؛ خانه‌های ما دور از اینجاست و جز مسجد جایی برای گفتگو نمی‌یابیم. قوم ما چون دریافتند ما خدا و رسول او را

ادامه مطلب»

هیچ مشرکی حق زیارت خانه خدا را ندارد

ابن عباس: رسول خدا صلی الله علیه و آله، ابوبکر را با سوره برائت به مکه روانه ساخت. سپس علی علیه‌السلام را به دنبالش فرستاد تا این سوره را از وی گرفته و خود این مأموریت را انجام دهد. ابوبکر به پیامبر گفت: یا رسول الله، چیزی درباره من نازل

ادامه مطلب»

اولین کسی که با رسول خدا(ص) نماز خواند

ابن عباس: در آیه «وَ اسْتَعینوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ وَ إنَّها لَکَبیرَةٌ إلّا عَلَی الخاشِعین»{از شکیبایی و نماز یاری جویید. به راستی این [کار] گِران است، مگر بر فروتنان}(بقره/45)، منظور از خاشع و فروتن در نماز و روی آورنده به آن، رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی

ادامه مطلب»

با این نشانه، اطاعت این مرد بر شما واجب شد

عمّار یاسر و ابن عباس: علی علیه السلام به ما فرمود: در میان صف‌های مردم بگردید و صدا بزنید آیا کسی هست که با اجبار قبول کرده باشد؟ مردم از هر طرف فریاد زدند: خدایا ما راضی هستیم و اسلام آوردیم و رسول تو و پسر عمویش را اطاعت کردیم.

ادامه مطلب»

خداوند تو را گرفتار غلام ثقیف کند!

اسماعیل بن رجاء: علی علیه السلام خطبه می‌گفت و نبردها و جنگ‌ها را ذکر می‌کرد که پسری جوان به نام أعشی باهله به او گفت: ای امیرالمؤمنین، این سخنان تو چقدر شبیه سخن خرافه است. علی علیه السلام فرمود: اگر در این سخنی که گفتی گناهکار باشی، خداوند تو را

ادامه مطلب»

صدایی مثل صدای ارّه شنیدیم!

امام باقر علیه السلام: وقتی امیرالمؤمنین از کوفه به سمت نهروان خارج شد و وارد اولین زمین از بابل شد، وقت نماز عصر فرا رسید. از آنجا عبور نکرد تا اینکه خورشید غروب کرد. مردم به جز مالک اشتر، در چپ و راست راه توقف کردند و نماز خواندند. مالک

ادامه مطلب»

دسترسی سریع

دسته بندی روایات